رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

مجله دوست نوجوانان -شهریور1395

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۵۴ ق.ظ

گفتگو با مجید راستی نویسنده کودک ونوجوان

رامین جهان پور


کتاب را نباید درخانه زندانی کرد

 

 

قبل از هرچیز شرح حالی از خودتان بفرمایید؟

متولد 1333 تهران هستم.از کودکی به خواندن کتاب های داستان و شعر علاقه مند شدم  و همین کتاب خواندن های دوران کودکی و   نوجوانی باعث شد بعدها دست به قلم ببرم و شروع کنم به داستان نوشتن. از سال  1359 هم به استخدام تلوزیون در آمدم ودر خدمت دوستان خوبمان در شبکه کودک و نوجوان بودم تا اینکه بازنشسته شدم و دوباره فعالیت های نوشتاری ام بیشتر شد.   در حال حاضر هم علاوه برنوشتن کتاب با یک سری از نشریات کودک ونوجوان هم همکاری دارم.

آیا در شروع کار نویسندگی مشوق ها یی داشتی که در نوشتن   کمکتان  کند؟

واقعیتش در آن دوران مثل حالا این همه تشکل و انجمن وکلاسها ومعلم های آموزش  داستان نویسی وجود نداشت تا از بچه ها نویسنده بسازد، بیشتر باتلاش و پشتکار خودمان نویسدگی را دنبال می کردیم ودرواقع بهترین راهنمای من و  امثال من در آن دوره خواندن کتاب بود همین خواندن ها باعث شد اصول نوشتن را ازدست نویسنده های  بزگ دنیا بیاموزیم.البته شاید معلم  انشایی پیدا می شد که گفتار ورفتارش از ما، بچه هایی اهل قلم وکتابخوان می ساخت.

چطورشد که وارد دنیای کودکان شدی ومثلا برای بزرگسالان ننوشتی ؟

بخشی از آن شاید به روحیاتم برمی گردد که به کودکان نزدیک تر است بخش دیگرش کتابهایی ی بودند که در کودکی می خواندم اما در کل باید بگویم که  ادبیات کودک و نوجوان دنیای قشنگی دارد.دنیایی پر از زیبایی و آرامش و  پراز نشاط وپاکی. هرکس وارد  این وادی می شود دیگر نمی تواند آن را رها کند.

 

اولین کتاب شما در چه سالی منتشر شد؟

در سالهای جوانی حدود 30 تا قصه  برای کودک ونوجوان  نوشته بودم و دنبال ناشری می گشتم تا آنها ر ا منتشر کند. یکروز وقتی توی خیابان جمهوری فعلی به انتشارات امیر کبیر رسیدم، متصدی انتشار کتابها وقتی اسمش به اسم من  خورد سری تکان داد و خیلی محترمانه گفت : برو و هروقت معروف  شدی بیا تا کتابت را چاپ کنم .ما فقط از نویسنده های   معروف کتاب  چاپ می کنیم. ومن  بی آنکه نا امید شوم دنبال انتشاراتی های دیگری رفتم تا اینکه  ناشری را پیدا کردم  که مسئول بررسی آثارش یک آقای نویسنده ای بود که به من گفت :اول باید داستانهایت را بخوانیم بعد وارد مذاکره شویم .مدتی بعد که برای خبرگیری از داستانهایم رفتم گفت دوتا از قصه هایت را انتخاب کردم که در یک مجموعه داستان مشترک از آ نها استفاده کنم ما داریم مجموعه داستا نی از نویسندگان تازه کار چاپ می کنیم که قصه های تو شامل این مجموعه می شود.به هرحال اولین کارهای من به این  شکل چاپ شد.وباعث شد به نوشتن تشویق شوم وکارهای بعدی ام را با دقت بیشتری بنویسم اما اولین کتاب مستقلم در سال 1355 منتشر شد که اسمش  « پسرک وخورشید » بود.

 

پس از نقش ناشران در سرنوشت نویسندگان نوقلم  نمی توان غافل بود ؟

دقیقا. ناشرها نقش تعیین کننده ای در تشویق یا ناامیدی نویسندگان تازه کار دارند چون بعضی از ناشرها به آثاری که واقعا قابلیت چاپ شدن  داشته باشند بها می دهند و استعدادها را کشف می کنند، اما درکل یک نویسنده تازه کار هیچ وقت نباید با نوشتن  یک داستان  سطحی و معمولی انتظار کتاب شدن کارش  را داشته باشد.

 

شما خودتان در چاپ مطالبتان این  دقت  را دارید ؟

من چهل سال از چاپ اولین کتابم می گذرد ولی باور کنید همین الان هم که می خواهم  داستانی را برای چاپ به مجله ای بسپارم    سعی می کنم نوشته ام آنقدر به پختگی رسیده باشد که بعدها  وقتی  به صورت کتاب درآمد، از چاپ آن احساس  پشیمانی نکنم.

 

آقای راستی شاید خیلی از نوجوانهای نسل جدید، ندانندکه قصه معروف «علی کوچولو» که بچه های دهه شصت را پای تلوزیون می کشاند کار شما بود این کار تصویری که به خاطرات خیلی از بچه های دوران جنگ پیوند خورده است از کجا شروع شد؟

در اوایل دهه شصت که بری کیهان بچه  ها قصه می نوشتم، 30 قسمت ازاین قصه های به هم پیوسته را به عنوان  ماجرا های علی کوچولو در آنجا چاپ  کردم ،در همان دوران چون در شبکه کودک تلوزیون هم کار می کردم به مسئولین سیما پیشنهاد دادم که اگر امکانش هست این قصه تبدیل به برنامه تلوزیونی شودکه شورای پخش تصویب کرد و این کارها از تلوزیون پخش شد.

و مورد استقبال خیلی از دانش آموزها از جمله خود من قرارگرفت ؟

طبیعی است، در آن دوران به خاطرنبود اینترنت و وسایل مجازی   بچه ها اکثر برنامه های تلوزیون را دنبل می کردند و برنامه علی کوچولو هم تبدیل به نوستالژی بچه های دهه شصت شد.

وضعیت  ادبیات کودک ونوجوان در کشور را چگونه  ارزیابی می کنید؟

من فکر می کنم ادبیات  کودک و نوجوان نسبت به ادبیات  بزرگسال  وضعیت بهتری دارد و کمی جلوتر است و ما باید این را به فال نیک بگیریم. اما باید وضعیت بهتر از اینها هم بشود مشکلی که الان با آن روبرو هستیم تیرا ژ پایین کتاب ها ست که در مقابل جمعیت چندمیلیونی کودک ونوجوانی که در کشور وجود دارد،    اصلا جوابگو نیست.، علاوه برآن توزیع نا مناسب کتاب های کودک ونوجوان در سراسر کشور است که با ید یک فکر اساسی به حال آن  بکنیم .

به نکته خوبی اشاره کردید شما از نویسندگان پرکار دهه شصت بودید،چرا فروش وتیراژ  کتاب های آن زمان بهتر از حالا بود ؟

در آن زمان  کتا بهای من حتی به چا پ چهارم هم  می رسیدند.چون  پیروزی انقلاب جهشی در مردم ایجاد کرده بود که همه تشنه آگاهی و دانستن شده بودند.خب مساله مهم  دیگر هم این است که شاید شرایط فرهنگی اوایل انقلاب با حالا فرق می کرد وشایدواقعا متولیان فرهنگی آن روزها فعال تر از  حاالا بودند. من یادم است در سال 1367 کتابی از من توسط یکی از ناشران دولتی با تیراژ20  هزار نسخه منتشرشدکه که  « اینجا خانه من است »  نام داشت .تیراژ 20 هزار برای یک نویسنده موفقیت بزرگی محسوب می شد..

چه راهکاری برای تشویق شدن بچه های این دوره  به کتابخوانی، دارید؟

ببینید من زمانی که هنوز از تلوزیون بازنشسته نشده بودم به مناسبت هفته کتاب  برنامه ای را ترتیب   داده بودم که با این شعار    محوری شروع می شد که:« حتما  نباید کتاب بخری، مهم این است که کتاب بخوانی.» در این برنامه بچه ها رابه خواندن  کتاب ویا عضویت در کتابخانه ها تشویق می کردیم.الان هم اگر هرناشری کتاب های خوب یک نویسنده را مثلا با 30هزار نسخه  چاپ کند و مراکز فرهنگی آن را فقط برای کتابخانه های سراسر ایران تهیه کنند  و بعداز اطلاع رسانی دراختیار بچه ها بگذارند، خیلی بهتراز این خواهد بودکه کتابهای 500 نسخه ای ما توی قفسه کتابفروشیهای تهران گم شوند و اصلا به شهرستانها نرسند.

خیلی از نوجوانها هم از توزیع نامناسب کتابها گله دارند خصوصا بچه هایی که درشهرستانها وروستاههای دور زندگی ی کند؟

ببینید توزیع کالاهای فرهنگی ، مقوله بسیار مهمی است که باید به اهمیت آن پی ببریم. درواقع می توان گفت پایه تولید هر محصولی ، توزیع آن  است. اگر کتاب به  خوبی  توزیع نشود، هم تیراژ آن  پایین می آید و هم فروش آن  کم می شود، پس اگر متولیان فرهنگی ما ، دفاتر توزیع قوی و با پشتوانه ای را در شهرهای  سراسر کشور احداث کنند  محصولات  تولیدشده به راحتی به دست مخاطب خواهد رسید.

در مود نشریات کودک ونوجوان چه صحبتی دارید؟

نشریات ما هم متاسفانه مثل کتاب مهم ترین مشکلشان توزیع نا مناسب است.البته به جز نشریات رشد که توسط آموزش و پرورش منتشر می شوند.

 

خیلی ها  می گویند ارگانهای  مهمی مثل  آموزش و پرورش و صداوسیما قبلا -در دهه های شصت و هفتاد - در زمینه کالاهای فرهنگی برای بچه ها بیشتر از حالا اطلاع رسانی می کردند نظرشما چیست ؟

خب  کیفیت کارهر دوره ای به سلیقه مدیران و متولیانش برمی گردد .ببینید در سراسر دنیا تمام شهرداری ها مثل کشور خودمان یک بخش فرهنگی دارندکه کارساخت وساز کتابخانه ها وفرهنگسراهااطلاع رسانی در مورد کتاب و نشریات فرهنگی ادبی را برعهده دارند.یکی از وظایف شهرداری ها تا انجا که من اطلاع دارم سر وسامان دادن به کیوسک های روزنامه فروشی است.وقتی در فلان شهرستان با کلی  جمعیت،  بیشتر از یک دکه روزنامه فروشی وجود ندارد چگونه باید انتظار داشته باشیم دانش آموز ما با سواد بار بیاید. مثال دیگری می زنم: اگر در محل زندگی ما  یک نانوایی وجود داشته  باشد، ما سعی می کنیم هرروزنان تازه وگرم بخریم امااگر نباشد کم کم انگیزه امان برای خوردن  نان گرم کم می شود وودوست نداریم برای خرید نان 10 کیلومتر راه را طی کنیم، پس هفته ای یک بار به نانوایی می رویم و به اندازه یک هفته نان می خریم ونان مانده وبیات مصرف می کنیم وکم کم یادمان می رود که باید نان گرم بخوریم.

 در مورد چاپ  نشریات کودک ونوجوان چه صحبتی دارید ، به نظر شما نسبت به گذشته  بهتر شده یا نه ؟

تعداد نشریات این گروه سنی بسیار کم است وجوابگوی مخاطبین  کودک ونوجوان  نیست در حال حضر اکثر نشریات  کودک ونوجوان در  استان های قم وتهران منتشر می شوند.چرا نباید هر استانی از ایران یک نشریه سراسری کودک نوجوان داشته باشد؟این کارها غیر ممکن نیست ،فقط کمی همت می می خواهد و توجه به نیاز فرهنگی این قشر.

آیا اهل کتاب هدیه دادن هستید ؟

خیلی زیاد .من معتقدم نباید کتاب را در خانه زندانی کرد.کتاب باید دست به دست شود وهمه از آن استفاده کنند ، در  بعضی از کشورهای اروپایی مردم توی اتوموبیل ها ومترو ها و روی  نیمکت پارکها کتابهایشان را بعد از خواندن جا می گذارند تا هرکس  که خواست از آن استفاده کند.

 

اگر به گذشته برمی گشتید دوست داشتید دوباره نویسنده شوید؟

حتما.چون  من این حرفه را به  اختیار خودم انتخاب کردم و کاملا از آن راضی هستم.

 

 

حرف آخر ؟

نویسندگان وشاعران کودک ونوجوان باید حمایت شوند چون این افراد در مقابل قوه تخیل و رویاهای  آینده سازان ما  احساس تعهد ومسئولیت می کنند.هرچقدر قوه تخیل بچه ها قوی تر باشد در آینده آنها افراد باهوش تر  و با نشاط تری  خواهند شد  ویکی از ابزارهایی که در باروری تخیل بچه ها تاثیرگذار است همین ادبیات کودک ونوجوا ن و خواندن نشریات  وکتابهای این گروه سنی است.

 

 

 

 

 

  • ---

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی