رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

۲ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

ماهنامه دوست نوجوانان-دی ماه 1393

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ق.ظ

گفتگو با حدیث لزر غلامی





شربت آلبالو


رامین جهان پور

 

............................................

دم دم های غروب بود که به دفتر انتشارات «چکه » در خیابان سهروردی شمالی رسیدم.چند دقیقه بعد خانم لزر غلامی از راه رسید  ومصاحبه من با این نوسینده وشاعر کودک ونوجوان در دفتر کار ایشان شکل گرفت.بیشتر شعرها ، داستانها ،ویادداشتهای لزرغلامی در نشریات «آفتابگردان»،«سروش نوجوان  »و «دوچرخه» به چاپ رسیده است همچنین بیش از بیست جلد کتاب هم ازاو به بازار کتاب آمده که برای نمونه می توانم از :«آلبالوهای بهشت  رسیده اند»  ومجموعه داستانهای دوستت دارم (داستان کودک )،روبی (رمان کودکان) بین ما شمعدانی است (شعر نوجوان )ومن وسرخ پوستم (مجموعه داستان بزرگسال ) نام ببرم .ضمنا خانم لزر غلامی مسئولیت کارگاه شعر وقصه کودکان ونوجوانان را  در انجمن نویسندگان کودک ونوجوان بر عهده دارند ، مدیریت انتشارات چکه هم ازدیگر فعالیت های لزر غلامی است همچنین سال گذشته ،مجموعه شعر « اگر زن نبودم ، قطار بودم » ایشان در دومین دوره از  جایزه سالیانه زنده یاد عباس یمینی شریف  به عنوان کتاب برگزیده شناخته شد.

........................................

خانم غلامی قبل از هرچیز مختصری از خودتان بگویید؟

در سال 1360 در تهران به دنیا آمدم اما اصالتا  اهل تنکابن مازندران  (شهر پرتقال )هستم. در  رشته کارشناسی ارتباطات، واحد روزنامه نگاری فارغ التحصیل شدم  .ازدوران  دبستان به شعر وقصه علاقه  پیدا کردم  ومی توانم بگویم که از 17 سالگی  فعالیت حرفه ایم را در مطبوعات بزرگسال وکودک ونوجوان شروع کردم .در حال حاضر هم در سه زمینه کودک ،نوجوان و بزرگسال  در زمینه شعر وداستان  فعالیت دارم .

چطور شد که شاعر ونویسنده کودک ونوجوان شدید؟

یادم است در دورران کودکی توی محله نازی آباد تهران مادربزرگم اینها  که خیلی دوستش داشتم یک خانه بزرگ وقدیمی داشتند  ومن به همراه پدرومادرم همیشه کنار مادربزرگم بودیم .از آن خانه رویایی وقدیمی خاطرات زیادی دارم که در  سرودن شعر ونوشتن داستانهایم  تاثیرات  زیادی داشت در آنجا من تابستانها  کنار پنجره می خوابیدم  وبه آسمان  خیره می شدم .بعد همانطور که به ستاره ها نگاه می کردم برای خودم  رویا می بافتم وقصه می ساختم .متاسفانه الان که به آن خانه پر خاطره فکر می کنم دلم می گیرد چون دیگراثری ازآن خانه نیست ویک ساختمان نوسازجایش را گرفته . بهرحال همان موقع ها بود که یکروز  به همراه عمه ام که رابطه خوبی بامن داشت به نمایشگاه کتاب کودک رفتیم .در آنجا بود که من با آقای نقی سلیمانی، نویسنده کودک ونوجوان دیدار کردم  وبه او گفتم که من یک داستانی نوشته ام که اسمش «طلایی» است . آقای سلیمانی وقتی شوق وذوق مرا دید  به عمه ام گفت که مرا با خودش به دفترنشریه  کیهان بچه ها ببرد. در ضمن به من گفت که هروقت آمدی قصه ات را هم برای من بیاور تا بخوانم. چندروزبعد عمه ام مرا به دفتر کیهان بچه ها در خیابان فردوسی برد. آن روز را هیچوقت فراموش نمی کنم .چون نویسنده های کودک ونوجوان آنقدر بامن مهربانانه برخورد کردند که آرزو کردم که چقدر خوب است که من هم یکروزی نویسنده شوم .یادم هست که خانم سوسن طاقدیس نویسنده کودک  هم آن روز آنجا بود و چند تا کتاب کودک به من داد تا بخوانم .آقای سلیمانی هم قصه ام را گرفت و شروع به خواندن کرد.مدتی بعد ازآن  ماجرا یکروزازدفتر مجله سروش نوجوان به من زنگ زدند وگفتند که داستانت در قسمت آثاربچه ها ی تازه قلم چاپ شده .خیلی خوشحال شدم چون فکر نمی کردم اولین کارم آنقدر قابل توجه  باشد که دریک مجله منتشرشود .آقای سلیمانی که بعدها فهمیدم در مجله سروش  هم  کار می کند تشخیص داده بود که آن  داستان  در سروش چاپ شود ومن که یک کودک  10 ساله بودم درواقع یک قصه برای نوجوانان نوشته بودم.ازهمان روزها  علاقه ام به کارهای مطبوعاتی وخواندن کتاب بیشتر شد.وبا سروش نوجوان که آنروزها فضای بسیار خوب ومتنوعی داشت آشنا شدم وآثارم را  به آنجا تحویل می دادم .بعد هم خبرنگار افتخاری نشریه آفتابگردان شدم تا با فوت وفن نوشتن بیشتر آشنا شوم .

 اسم اولین کتابی که چاپ کردید چه بود ودر چه سالی منتشر شد ؟

 

اولین کتابم یک مجموعه سه قصه ای بود برای کودکان به اسم قصه های کوچولوکه سال 1382 در انتشارات شباویز چاپ شد.

آیا برای چاپ اولین کتابت حق التالیف هم گرفتی ؟

بله من زمانی که این کتاب را دست ناشر دادم ، آثارزیادی ازمن  در  مطبوعات بزرگسال وکودک ونوجوان چاپ شده بودو تا حدودی شناخته شده بودم .کتابم مورد برسی قرارگرفت  وخوشبختانه تایید هم شد.

چه صحبتی برای نوجوانهایی دارید  که در چاپ شدن کتاب عجله می کنند ؟

به نظر من نوجوانها نباید برای چاپ کتابشان عجله کنند .متاسفانه بعضی  ازنویسنده ها وشاعران نوپا  با هزینه شخصی خودشان کتاب اولشان را چاپ می کنند . من اصلا موافق این کار نیستم چون اگر یک نویسنده یا شاعر تازه کار با تلاش بیشتر بتواند  خود را  به مراحل حرفه ای برساند ،مطمئن باشید که با استقبال ناشران مواجه خواهد شد و یک اثر خوب وماندگار  هیچوقت روی دستش نمی ماند  .

آیا درانتشارات چکه طرحی برای چاپ کتاب های شاعران   یا نویسندگان نوقلم دارید؟

بله .در این انتشارات کارگاهی داریم به اسم اتاق تجربه  که  توسط نویسندگان مطرح کودک ونوجوان به آموزش نویسندگان نوپا می پردازیم وبه آنها کمک می کنیم تا یک رمان را به پایان برسانند .درواقع با این  کار مهرتایید بر کتاب نویسنده ای می زنیم  که اصول ومقررات نوشتن را  به خوبی آموخته وهم اینکه اثری  که به ناشر داده ارزش یک کار ایده آل را برای کودک ونوجوان دارد.وبه نویسندگان نوپا هم بگوییم که هرکاری را باید  به صورت پایه ای واصولی از الفبایش یاد گرفت ورشته داستان نویسی هم  یکی از آنهاست. نویسندگان نوپا باید بیاموزندکه نویسندگی یک کار هلو توگلو نیست واحتیاج به صبر وحوصله بیشتری دارد تا به ثمر نشیند .

 وضعیت ادبیات کودک ونوجوان را در حال حاضرچگونه می بینید ؟

به نظر من توی دهه ای که زندگی می کنیم اوضاع ادبیات ونشریات ما کلا سخت تر ازگذشته شده است .با این که تکنولژی به کمک نشر وچاپ آمده اما  نشریات وکتابهای ما درگیشه ونمایشگاهها  رونق قبل را متاسفانه ندارند . شما اگر به یاد داشته باشید در دهه های شصت وهفتاد خورشیدی نوجوانان ما استقبال خوبی ازکتابها ونشریات نشان می دادند  ومن فکر می کنم یکی از دلایلش همکاری ارگانهایی مثل آموزش پرورش وکانون پرورشی و دیگر نهادهای فرهنگی   بود  که در اطلاع رسانی وتوزیع  این نشریات  همکاری قابل توجه ای  داشتند.نکته بعد اینکه  ناشرها ومطبوعاتچی   های ما مشکلات مالی حالا را  درزمینه  گرانی کاغذ نداشتند.بهرحال همه اینها در کلیت کار موثر است .

 

نقش شعر وداستان در زندگی بچه ها؟

همانقدر که یک مادر مهربان  ، یک خانواده دلسوز ، یک  فیلم خوب  ویک موسیقی سالم در رشد  فکری واجتماعی  فرزندان ما موثر است  یک شعر وقصه ماندگار  هم می تواند درشکل گیری شخصیت یک کودک یا نوجوان تاثیر گزار باشد. مطمئن باشید که نقش هنر وادبیات کمترازنقش هوای پاک وتغذیه مناسب در زندگی نیست. ادبیات وهنر ما ، باعث می شود ازیکنواختی زندگی بیرون بیاییم و بهتر زندگی کنیم.

 

 

یک تعریف ازنوجوانی؟

نوجوانی برای من خلاصه میشود در این کلمات که  یاد آور خاطرات آن روزهای  من هستند: خانه مادر بزرگم درنازی آباد ، شربت آلبالو ، امتحان شیمی ،آزمایشگاه مدرسه ،وگوجه سبز!

کتابهایی که در نوجوانی خواندید؟

ازنوجوانی خیلی کتاب می خواندم .بیشترکتابهایی راهم که می خواندم شعر وداستان بود. من علاقه زیادی به کارهای «ژوزه مائورو» نویسنده برزیلی  داشتم  وبا آن همزات پنداری می کردم ازکارهای ماندگاری که از این نویسنده خواندم وهنوز یادم است می توانم از «خورشید را بیدارکن »و«درخت زیبای من »،اسم ببرم که برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده بود و کتاب «چشم وچراغ کوهپایه »از آنا ماریانا  ماتوته نویسنده  اسپانیایی هم از جمله کارهایی بود که بسیار به آن علاقه مند بودم .در زمینه کتاب های شعر   هم باید بگویم که به قول معروف خوره شعر بودم خواندن شعر را ازنوجوانی  با غزل های حافظ، سایه ،فروغ ، اخوان وسهراب سپهری  شروع کردم که هنوزهم  خواندن این آثار  مثل یک  عادت شیرین بامن است.

یک خاطره ازدوران نوجوانی؟

 یکی از خاطراتی که به دوران نوجوانی من پیوند خورده وهمیشه با من است مربوط به روزهایی است که  در نوجوانی با نشریات سروش نوجوان وآفتابگردان  همکاری می کردم.مسیر خانه ما ازجنوب شهر تهران تا محله هایی که این دو نشریه  درآنجا واقع بود  فاصله زیادی داشت .هرروزعصرمادرم به دست مرا می گرفت وبه دفتر این دونشریه می رساند . آن روزها در این نشریات جلسات زیادی در زمینه داستان نویسی وروزنامه نگاری وشعربا  حضور نویسندگان وشاعران مطرح کودک ونوجوان برگزار می شد ومن هم دوست داشتم در این جلسات شرکت کنم ،چون دوستها وهمسن وسالهای خودم رادرآنجا می دیدم وازبودن درآن محیطهااحساس خوبی به من دست می داد. مادر مرابه دفتر نشریه آفتابگردان می رساند بعد تا تمام شدن جلسه توی سالن می نشست.  گاهی زمستانها جلسات تا تاریک شدن هوا طول می کشید ومن ومادرم دست در دست هم باید ازکوچه بلند ویخ زده  محله جردن  با پای پیاده، مسیری طولانی را طی می کردیم تا به خیابان اصلی برسیم  ومن توی راه با شوروشوق ازاتفاقهایی تعریف می کردم که توی  جلسات  پیش آمده بود ومادربا حوصله به حرفهایم گوش می کرد  تا به خانه می رسیدیم.مادر همیشه پشتیبان خوبی درزندگی من  بود وهست.

 

 

  • ---

همشهری محله منطقه 22-سه شنبه 27/7/ 1393

سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ب.ظ


منطقه: 22

نشریه: 529

تاریخ چاپ: 29/7

صفحه: 4.5  

عنوان: گزارش

نویسنده: رامین جهان‌پور

کلمات: 2152

 

 

با وجود کتابخانه های مناسب در منطقه ، کتابفروشی  تخصصی وجود ندارد!

........................................

 

 

رامین جهان‌پور

هرزمان که حرف از منطقه ما می‌شود، اولین شاخصه‌ای که به ذهن مخاطب می‌رسد، جدید و کم‌جمعیت بودن آن است؛ درحالیکه این حرف‌ها متعلق با سال‌های گذشته است و اکنون با وجود جاذبه‌های متنوع موجود، منطقه 22 دیگر از حالت جدید بودن خارج و نیازهای آن پررنگ‌تر از گذشته شده است. یکی از این نیازها که امروزه بدلیل وجود دانشجویان، دانش‌آموزان و افراد فرهیخته فراوان در منطقه بیش از گذشته احساس می‌شود عدم وجود یک فروشگاه تخصصی کتاب است. به نوعی جای خالی یک شهر کتاب و یا یکی از شعبه‌های کانون پرورشی کودکان و نوجوانان به شدت احساس می‌شود. البته تعداد انگشت‌شماری فروشگاه لوازم‌تحریر وجود دارد که در کنار کسب‌وکارشان کتاب هم می‌فروشند، ولی این مکان‌ها بصورت تخصصی در زمینه کتاب فعالیت نمی‌کنند. اگر قصد دارید بدانید که چرا منطقه ما فروشگاه تخصصی کتاب ندارد یا اینکه اهل محل چقدر دغدغه این موضوع را دارند و اصلا فضاهای مطالعه منطقه در چه وضعیتی است، حتما در این گزارش با ما همراه شوید.

قفسه اول: سرمایه‌گذار نیست

«محمد جوهری‌فرد»  نویسنده ساکن منطقه ماست که معتقد است به دلیل گسترش کتاب‌های دیجیتال و فضای اینترنت طبیعی است که استقبال از کتاب و کتابخوانی کم شود اما اینها دلیل نمی‌شود که ما کتابفروشی نداشته باشیم. او همچنین درباره عدم استقبال کسبه محل برای راه‌اندازی یک فروشگاه کتاب می‌گوید: «کسی تمایل به سرمایه‌گذاری در این زمینه ندارد. چون این کار ریسک است و ممکن است متضرر شود. اینجاست که باید متولیان فرهنگی منطقه دست بکار شوند و خودشان دست به سرمایه‌گذاری و فرهنگ‌سازی بزنند. فکر می‌کنم یک منطقه همان‌طور که به فرهنگسرا احتیاج دارد باید فروشگاه کتاب هم داشته باشد. اگر شهرداری در این راه هزینه کند در واقع رسالت فرهنگی خودش را انجام داده چون مطمئنا یک ارگان دولتی مثل یک شخص حقوقی نباید به ضررو ز یان فروش یک کالا فکر کند.»

قفسه دوم: رفت‌وآمدهای پردردسر

یکی از مشتریان اصلی فروشگاه‌های کتاب دانشجوها هستند که معمولا در جست‌وجوی کتاب‌های درسی یا غیردرسی هستند. «محمد بی‌طرف» یکی از همین دانشجوهاست که ساکن شهرک لاله است و دانشجوی  پزشکی: «برخی از کتاب‌های درسی و غیردرسی‌ام را از لوازم‌تحریرفروشی حاشیه میدان لاله تهیه می‌کنم ولی خیلی از آنها را ندارد و مجبور می‌شوم برای تهیه این کتاب‌ها به خیابان انقلاب بروم. فاصله مرکز شهر تا منطقه ما هم زیاد است و به دلیل نقص حمل‌ونقل عمومی اینجا رفت و آمد سخت است. از این‌رو اگر بخواهیم برای تهیه هر کتاب به مرکز شهر برویم هم هزینه زیادی می‌خواهد هم زمان بسیاری از روز تلف می‌شود. امیدوارم مسئولان هرچه زودتر یک کتابفروشی بزرگ برای ما دانشجویان راه‌اندازی کنند تا بدین شکل بار کوچکی را از دوش ما بردارند.»

قفسه سوم: تا یک‌سال خیالم راحت است

«محمدمهدی اسماعیلی» ساکن  زیبا دشت بالا است و به تازگی دوره دبیرستانش را به پایان رسانده و می‌گوید: «تمام کتاب‌های درسی و غیردرسی‌ام را زمان برپایی نمایشگاه بین‌المللی از مصلای تهران تهیه می‌کنم و تا یک سال خیالم راحت است و در این زمینه تا به حال دغدغه خرید کتاب در منطقه را نداشته‌ام.» اسماعیلی در  مورد اهمیت مطالعه نیز اینگونه گفت: «من در کنار کتاب‌های درسی کتاب‌های فلسفی و علمی زیادی می‌خوانم و معتقدم که مطالعه می‌تواند آگاهی‌ من را افزایش دهد. متاسفانه برخی از هم سن‌وسال‌های من به خاطر آگاهی نداشتن دست به کارهای جبران‌ناپذیری می‌زنند که به ضررشان تمام می‌شود. امیدوارم بتوانیم در آینده فرهنگ کتاب‌خوانی را در بین جوانان افزایش دهیم.»

قفسه چهارم: به بانک کتاب زنگ می‌زنم

امروزه یکی از دغدغه‌های والدین تهیه کتاب‌های کمک‌آموزشی است تا بدین شکل به ارتقای علمی فرزندان خود کمک کنند. «علی اکبری» ساکن شهرک لاله است و پسری دارد که در مقطع پیش‌دبستانی است. او در این‌باره می‌گوید: «خودم خیلی اهل کتاب نیستم چون مشغله کاری زیاد، فرصت مطالعه را از من گرفته و آنچنان زمان آزادی برای خواند کتاب ندارم. اما خیلی دوست دارم که حداقل فرصتی را برای فرزندم ایجاد کنم تا او از این زمان کودکی خود بیشتر بهره ببرد و به همین دلیل از کودکی سعی کرده‌ام تا او را با کتاب‌های مختلف چه از نوع داستانی و چه از نوع شعر آشنا کنم.» البته اکبری دغدغه‌ای هم در خصوص عدم وجود کتاب‌فروشی در منطقه ندارد و می‌گوید: «کتاب‌های درسی بچه‌هایم را از کتابفروشی میدان لاله می‌خرم. اگر نداشت به کتابفروشی واقع در خیابان گلها می‌روم که به محله ما هم نزدیک است. سرانجام اگر کتاب‌های مورد نیازم را در این دو مغازه نیافتم به بانک کتاب زنگ می‌زنم وکتاب‌های درخواستی‌ام را از آنجا تهیه می‌کنم.»

قفسه پنجم: آنجا بود و اینجا نیست

برخی از کارشناسان معتقدند که مردم به خرید برخی کالاها که همیشه در معرض دید آنهاست به مرور زمان علاقه‌مند می‌شوند و از این رو وجود کتاب‌فروشی در محله‌های مختلف می‌تواند در ترغیب مردم برای خرید کتاب موثر باشد. «سید یحیی مرئی‌پور» کارمند بازنشسته 74 ساله‌ای است که حدود نه سال است در دهکده المپیک زندگی می‌کند، او می‌گوید: «قبلا در محله ستارخان زندگی می‌کردم و دور و بر خانه ما چند کتابفروشی بود و من هر بار که در محله تردد می‌کردم، با دیدن بعضی از این کتاب‌ها در این کتاب‌فروشی‌ها، ترغیب می‌شدم تا سری به داخل مغازه هم بزنم و در این بین کتاب‌های جذابی را نیز می‌خریدم. اما در این چند سالی که در دهکده بودیم کمبود یک کتابفروشی مجهز را احساس کردم. بچه‌های من بیشتر کتاب‌های مورد نیازشان را از شهر زیبا و صادقیه تهیه می‌کنند و من هم دیگر آن توان گذشته را ندارم تا برای تهیه کتاب‌های خود به این محله و آن محله بروم. به همین دلیل این روزها بیشتر با خواندن روزنامه خودم را سرگرم می‌کنم.»

 

اول کتاب بعدا لپ‌تاپ

برای اینکه اطلاعت بیشتری در خصوص سرانه مطالعه در منطقه و دلالیل لزوم ارتقای فرهنگ کتابخوانی کسب کنیم به سراغ «نیلوفر  سودمند» دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی رفتیم که متولد همین منطقه است و یکی از فعالان دفتر امور بانوان منطقه. او معتقد است: «کتاب خواندن را باید از پایه به کودکان و نوجوانانمان بیاموزیم. ما قبل از این که تبلت و لپ‌تاپ را به دست بچه‌هایمان بدهیم باید آنها را با فرهنگ کتابخوانی آشنا کنیم تا وقتی بزرگ شدند مشکل بیان ونگارش نداشته باشند. متاسفانه در منطقه ما نه تنها برای بزرگسالان بلکه برای کودک و نوجوان هم فضایی برای ایجاد انگیزه مطالعه در بین اقشار مردم وجود ندارد. به خاطر همین نگرانی ما از فقر مطالعه در منطقه بیشتر مربوط به این گروه سنی است. از طرفی نبود شعبه‌های کانون پرورشی و شهر کتاب باعث شده که دانش‌آموزان و دانشجویان ما خلا نبود یک فروشگاه مجهز به کالاهای فرهنگی در منطقه را کاملا احساس کنند. یکی از ویژگی‌های اینگونه فروشگاه‌ها طبقه‌بندی شدن کتاب‌هاست که در آنجا اقشار مختلف جامعه چه بزرگسال و چه کودک و نوجوان می‌توانند کتاب‌های دلخواه‌شان را در زمینه‌های مختلف براحتی انتخاب کنند. در حال حاضر مردم منطقه بیشتر کتاب‌هایشان را از کتابخانه‌های عمومی تهیه  می‌کنند و چون این کتاب‌ها اکثرا اهدایی است، خیلی به روز نیستند.» سودمند درباره اینکه آیا خواندن و خرید کتاب دغدغه مردم محله هست یا نه می‌گوید: «سال گذشته از طرف دفتر امور بانوان یک کار تحقیقی در منطقه داشتم و به این نتیجه رسیدم که تفریح و ورزش اولویت‌های اول مردم منطقه است و مطالعه نشریات و کتاب‌خوانی هم اولویت آخر است.» او همچنین در خصوص راه‌های گسترش فرهنگ مطالعه گفت: «باید به زیرساخت‌های فرهنگی جامعه نگاه جدی‌تر بشود. ما الان در مدارس‌مان کتابخانه زیاد داریم اما نمی‌توانیم انگیزه مطالعه را در دانش‌آموزان‌مان زیاد کنیم. مسولان مدارس باید در جلساتی که با اولیای دانش‌آموزان دارند آنها را بیشتر با این فرهنگ آشنا کنند. همچنین در مدارس می‌توانیم پژوهش و تحقیق را در درس‌هایمان بگنجانیم تا دانش‌آموز مجبور شود برای انجام تحقیقش سراغ مطالعات غیردرسی برود و لذت خواندن را کشف کند. اینها روش‌هایی است که باید در آموزش و پرورش ما نهادینه شود وگرنه اگر به بچه‌ها صرفا توصیه کنیم که سراغ مطالعه بروند کار بیهوده‌ای کرده‌ایم.»

 

کتابخانه اختصاصی برای بچه‌ها

در تکمیل این گزارش بهتر دیدیم که سری هم بزنیم به فضاهای مطالعه موجود در منطقه و با یکی از مسئولان کتابخانه‌های موجود، گفت‌وگویی کنیم. از این رو به سراغ «مژگان نوذری» که سالهاست متصدی کتابخانه شهر در فرهنگسرای تهران است رفتیم. او که بیشتر دغدغه گروه سنی کودک و نوجوان را دارد در مورد ارتقای فرهنگ مطالعه در منطقه می‌گوید: «فضایی که به عنوان کتابخانه یا کتاب‌فروشی در اختیار کودک و نوجوان قرار می‌دهیم باید با کتابخانه بزرگسالان فرق داشته باشد. روحیات بچه‌ها فضای شاد و متنوعی را می‌طلبد. فضایی که در آنجا کودک بتواند اسباب‌بازی‌های مورد علاقه‌اش را ببیند و به موسیقی گوش کند و روش‌های کتابخوانی و قصه‌گویی را بیاموزد.» وقتی  از او در مورد عدم وجود فروشگاه  شهر کتاب در منطقه پرسیدیم، پاسخ داد: «اگر در منطفه ما یک فروشگاه شهرکتاب احداث شود شاید بتواند تا حدودی پاسخگوی نیازهای فرهنگی اهالی باشد. منطقه ما در حال رشد است و در زمینه ساخت‌وساز یکی از مناطق پیشرو در تهران به حساب می‌آییم اما  متأسفانه با این وجود خبری از ساخت یک فروشگاه کتاب نیست.» او در پایان تاکید کرد: «ما کتابخانه‌های خوبی در منطقه داریم ولی بدلیل عدم وجود کتاب‌فروشی‌های تخصصی و عدم تامین نیازهای افراد اهل مطالعه در تامین کتاب، حضور در کتابخانه‌ها نیز، کم‌رنگ است.»

فهرست کتابخانه‌های منطقه 22

کتابخانه‌های تحت پوشش فرهنگسرای تهران که زیر نظر معاونت فرهنگی هنری شهرداری هستند عبارتند از :

1-کتابخانه شهر ، نام مسئول :مژگان نوذری  -تعدادکتابها :12000 جلد تعداد اعضاء :600 نفر

نشانی :سه راه دهکده المپیک جنب دبیرستان سپیده فرهنگسرای تهران

تلفن :44137060

2- کتابخانه شیخ مفید ،نام  مسئول :معصومه مقدم  -تعداد کتابها:14000 جلد ، تعداد اعضاء:800 نفر

نشانی :شهرک راه آهن ، بلوار امیر کبیر ،بلوار کاج ،سروستان یازدهم خانه فرهنگ امیر کبیر

تلفن :44728017

3-کتابخانه پندار ،نام مسئول :زهرامظفری خواه ، تعدادکتابها : 12000 جلد ، تعداداعضاء : 500 نفر

نشانی : شهرک هوانیروز پشت دبیرستان هداوند

تلفن :44729091

 4-کتابخانه پرتو ،نام مسئول : لیلا فیض اللهی ،تعدادکتابها :13000 جلد ،تعداد اعضاء:700نفر

نشانی :شهرک راه آنمهن ،بلوارگلها ،بالاتر از میداتن اتریش

تلفن : 44759495

5 - کتابخانه سید الشهدا،نام مسئول :اعظم محمودی ،تعدادکتابها :10000 جلد ، تعداد اعضاء :1400 نفر

نشانی : کیلومتر 17 جاده مخصوص ، خیابان داروپخش ،خیابان تهران ،مسجد امام حسین (ع)

تلفن :44990772

6- کتابخانه امام علی (ع) وابسته به شهرداری منطقه 22،نام مسئول :مرضیه حسینی ،تعدادکتابها :12000 جلد

تعداد اعضاء : 600 نفر

نشانی : بلوارگلها 18 متری یاس  - خیابان طوبی مجموعه اجتماعی فرهنگی امام علی (ع)

تلفن :44755167

 

فهرست کتابخانه‌هایی که در سراهای محله واقع شده‌اند و زیر نظر شهرداری به فعالیت مشغولند:

 1-کتابخانه سرای محله المپیک ، نام مسئول :مریم دارابی ،تعدادکتابها :500جلد ،تعداداعضاء :15 نفر

نشانی :میدان دهکده پشت سینما المپیک

تلفن :44738393

2-کتابخانه سرای محله زیبادشت بالا ،نام مسئول :مهدیه محمودی، تعدادکتابها : 500 جلد تعداداعضاء:  20نفر

نشانی :خیابان گلستان جنب میدان تره بار

تلفن :44756669

3- کتابخانه سرای محله زیبادشت پایین ،نام مسئول :مرجان عسکری ، تعدادکتابها :4000 جلد

تعداداعضاء:100 نفر

نشانی : کوهک بلوار علوم وفنون جنب مدیریت بحران

تلفن :09329261200

4-کتابخانه سرای محله  گلستان شرقی،نام مسئول : مجید محمدی ،تعدادکتابها :180 جلد ،

تعداداعضاء:80 نفر

نشانی :میدان اتریش یاس نهم پلامک46

تلفن :44751000

5- کتابخانه سرای محله شهرک امیددژبان ،ناممسئول :نیلوفرنجف زاده ، تعدادکتابها :3500 جلد ،

تعداد اعضاء:200 نفر

نشانی :قبل از شهرک شهید باقری شهرک نمونه سپاه (یا شهاب شهر )خیابان خواجوی کرمانی روبروی مسجد فاطمه الزهرا (س)

تلفن :44733214

6-کتابخانه سرای محله شهرک شهید باقری ، نام مسئول :محبوبه ابراهیمی،تعدادکتابها :100 جلد

تعداداعضاء:16 نفر

نشانی :

تلفن:44743141

7-کتابخانه سرای محله شریف ،نام مسئول :مریم گلی پور ،تعدادکتابها :600 جلد ،تعداداعضاء:20نفر

نشانی :انتهای همت غرب بلوار اردستانی شهرک دانشگاه صنعتی شریف سرای محله شریف

تلفن :44989660

8-کتابخانه سرای محله آزاد شهر ، نام مسئول : معصومه غیاثوند، تعداد کتابها :2500 جلد

 تعداد اعضاء : 800 نفر

نشانی :انتهای اتوبان همت غرب شهرک آزاد شهر جنب پارک سرو

تلفن :44191524

9-کتابخانه  حضرت فاطمه الزهرا (س)،(وابسته به نهاد کتابخانه های کشور زیر نظر وزارت ارشاد اسلامی)

نام مسئول :آرمیتا همدانی

تعدادکتابها :35 هزار جلد ،تعداداعضاء: 3000 نفر

نشانی :میدان المپیک جنب مسجد المهدی (عج )

تلفن :44720374

باکس مسئول

پایانی خوش برای منطقه

اما برای اینکه گزارش ما به یک جمع‌بندی کامل برسد به سراغ «حسین هوشیار» معاون شهردار منطقه نیز رفتیم و از او در خصوص برنامه‌های شهرداری برای ساخت یک فروشگاه اختصاصی کتاب پرس‌وجو کردیم و او ما را کاملا غافلگیر کرد: «یکسال است که با هیات عامل شهر کتاب و موسسه نشرشهر در حال مذاکره هستیم و قرار است ساختمان بزرگی که در ضلع شمالی دریاچه خلیحج فارس احداث کرده‌ایم و تقریبا ساختش به پایان رسیده را در اختیار آنها قرار دهیم و منتظریم که مسئولان شهر کتاب کارشان  را شروع کنند.» او ادامه داد: « اول یکی از طبقات ساختمان امام علی(ع) را  به آنها پیشنهاد داده بودیم که گویا موافقت نکردند. من به مردم خوب منطقه قول می‌دهم که  تا پایان پاییز امسال انشالله فروشگاه بزرگ شهر کتاب در کنار دریاچه خلیج فارس به بهره‌برداری برسد و مردم از آن استفاده کنند.»

 

  • ---