رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

داستان هایم مینی مال نیستند!

سه شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۱۸ ق.ظ

 

«گفتگو با رامین جهان پور نویسنده البرزی  به بهانه چاپ مجموعه داستان بلیط های لای کتاب»

امیر محمد حسینی

 

اخیرا مجموعه داستان  «بلیط های لای کتاب» از رامین جهان پور  وارد بازار نشر شده است ایت کتاب 72صفحه ای  در تیراژ 500 نسخه توسط انتشارات نظری منتشرشده وقیمت آن چهارده هزارتومان می باشد.به بهانه چاپ این کتاب  گفتگوی مختصری با  ایشان داشته ایم که  با هم مرور می کنیم.

 

*شما داستان نویس هستید و گاهی با روزنامه ها هم همکاری میکنید. البته خودتان را داستان نویس می دانید تا روزنامه نگار. به نظر می‌رسد «بلیط های لای کتاب» حاصل روزنامه نویسی های یک داستان نویس باشد. درست است؟

 

-عرض شود داستانهای این کتاب، را در سالهای 95 تا 96 نوشتم. مدیر مسول یکی از روزنامه های سراسری از من خواست که هرروز یک داستان کوتاه برای صفحه آخر روزنامه اشان بنویسم. با اینکه کار بسیار سختی بود من شروع کردم به نوشتن. در طول یکسال همکاری با آن روزنامه داستان  های کوتاه زیادی نوشتم که بعد از گزینش مشخص شد می توان آنها را در سه مجموعه کتاب  چاپ کرد. اولین مجموعه ای که از داستانهای روزنامه ای ام منتشر شد همین بلیط های لای کتاب بود. اتفاقا قرار بود اسم مجموعه را هم «داستان های ژورنالستی» بگذارم که ناشر کتاب گفت کلمه ژورنالیستی ایرانی نیست واگر اسم یکی از داستانها ی مجموعه را برای اسم کتاب انتخاب کنیم قشنگتر است و بعد اسم کتاب همین شد که می بینید.



*بعضی از داستان ها می‌توانند مینی‌مال باشند یا حداقل فضای مینی مال گونه دارند. به مینیمالیسم گرایش دارید؟ در کتاب داستان های وجود دارد که درگیر توصیف نیست.

 

-همانطور که می دانید داستان نویسی  قواعد خاص خودش را دارد وبا یادداشت نویسی یا ستون نویسی فرق دارد. و همین کار نویسنده را کمی سخت می کند، اگر می بینیدکه داستانها  خیلی در گیر توصیف نیستند به خاطر محدودیتی بود که در کوتاهی آن داشتم. به هرحال  سعی کردم داستانها هم روزنامه ای باشند. اگرچه به فضای مینی مال نزدیکند اما اگردقت کنیم داستان های این مجموعه مینی مال نیستند چون با وجود کوتاه بودنشان از عناصر فضاسازی ، دیالوگ ، وتا حدودی توصیف هم درآنها استفاده کرده ام چون خودم شخصا وسلیقتا علاقه ای به داستان های مینی مال یا لطیفه ای ندارم.و نمی خواستم کارم مینی مال باشد.



*داستان ها اغلب در محیط شهری روایت می‌شوند. البته در این بین داستان هایی هم با فضای متفاوت از جمله دفاع مقدس وجود دارد. این تم شهری و سوژه های آشنا حاصل تجربه های روزمره شماست؟

 

- بنده  توی آن مدت که برای آن روزنامه داستان می نوشتم  سعی می کردم از تمام اتفاقها وحوادث کوچک وبزرگی که در اطرافم می افتد  درداستانهایم  بهره ببرم چون اگر این کاررا نمی کردم واقعا سوژه کم می آوردم .داستانها نشات گرفته از حوادث جامعه امروز است.داخل تاکسی واتوبوس ومترو توی دانشکده ، اداره محل کارم و خانه ومحل زندگی ونیم نگاهی هم به اخبار وحوادث  رسانه ها  کل این این داستانها را دربرگرفت اولین نشانه های بهار خروس در خیابان هیچکس سحنی نگفت زندگی و استاد دانشگاه  جز موضوعات روز من در این کتاب هستن.توی همان مدت هم  یک سی دی صوتی از صحبتهای رزمندگانی که زمانی در جبهه بودند ویا در عراق اسیر بودند به دستم رسید وبا دقت به آن گوش کردم و به خاطر جذابیت هایی  که داشت وواقعی هم بود از از آن   الهام گرفتم به خاطر همین برخی از داستانها مثل باران سرد فراموشش کن، به خاطر چند پرسبزی  یاماشین صلیب سرخ، از خاطرات وصحبت های رزمندگان الهام گرفته شده  است.

*خواندن هر کدام از داستان های کتاب شاید یک تا دو دقیقه به طول بینجامد. شما اغلب راوی لحظاتی از یک واقعه هستید. وقایعی که شاید هر کدام از ما بارها از کنار آن گذشته باشیم. البته بعضی داستان ها هم چاشنی قضاوت دارند یا منجر به پندهای اخلاقی می‌شوند. مثل داستان «بلیط های لای کتاب» یا «استاد دانشگاه» اما بیشتر اوقات همان نقش راوی را ترجیح می دهید؟

 

-بله داستان  های اجتماعی  این کتاب   حاصل اتفاق افتادن وقایع زندگی روزمره ماست وخودم نمی دانم که در انعکاس آن چقدر موفق بوده ام واین را باید مخاطبان ومنتقدان بیان کنند.در نوشتن آنها هم بیشتر سعی کرده ام به عنوان راوی سوم شخص مفرد، فقط قصه را روایت کنم و قضاونی در مورد شخصیت های داستان نداشته باشم.البته اگر هم این وسط   درداستانی از  چاشنی پند اخلاقی  استفاده شده ،حتما به خاطر سریع نوشته شدن وروزنامه ای بودن داستانها از دستم در رفته است.


*تجربه «بلیط های لای کتاب» را تکرار می‌کنید؟ می خواهم در مورد کتاب آینده تان کمی صحبت کنید.

 

-بله من علاوه براین  کتاب مجموعه داستان «خانه های فرانسوی» را هم به زودی  منتشر خواهم کرد که داستانهایش تقریبا با همین سبک وسیاق نوشته شده است.ودر آینده هم احتمالش هست که چنین داستان هایی را برای روزنامه ها ونشریات بنویسم.


منبع:روزنامه پیام آشنا-البرز

سه شنبه18 دی ماه 97


  • ---

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی