رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

مجله دوست نوجوانان -آبان 1394

يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۲۹ ق.ظ

گفتگو با خسروآقایاری نویسنده ،منتقد و پژوهشگر ادبیات کودکان ونوجوانان

 

رامین جهان پور

 

خسروآقایاری متولد 1337 می باشد وتحصیلات حوزوی دارد.این نویسنده  علاوه بر نوشتن نقدها ومقالات  متعدد  در زمینه اشاعه  ادبیات کودک ونوجوان، تبحر خاصی هم در باز آفرینی متون کهن ادبی  خصوصا داستان های «پهلوانان از یاد رفته ایران زمین»  برای نوجوانان دارد ودر سالهای گذشته تلاش کرده نوجوانان امروز ما را با  فرهنگ پهلوانی که ریشه در تمدن دور ما دارد آشنا کند  اما  در کنار این فعالیتها مدت طولانی هم سردبیر ماهنامه تخصصی کتاب ماه کودک ونوجوان وفصلنامه روشنان در کانون پرورش  فکری کودک ونوجوان بوده است .از جمله کتابهای چاپ شده ایشان در زمینه  ادبیات داستانی و پژوهش  می توان به «مردی دیگر »،«سهراب کشان »،«ازگلوی خاک »،«دلقک وپهلوان » و«عناصر درونی شعر »اشاره کرد.

 

 

آقای آقایاری بفرمایید که از چه تاریخی وارد فعالیتهای فرهنگی وادبی برای کودکان ونوجوانان شدید؟

 

 

من از سال 1359وارد حوزه ی ادبیات کودک ونوجوان شدم . پیش از آن معلم دوره ی ابتدایی بودم و به خاطر علاقه ام   به حوزه تعلیم وتربیت به کارهای کتابخانه ای مشغول  بودم وتجربه هایی  هم در آن زمینه داشتم . در سالهای اولیه پیروزی انقلاب  وقتی امورتربیتی برای  اولین بار در آموزش وپرورش ایران  تاسیس شد  من هم بنا به علاقه خودم  وپیشنهاد همکاران آن روزهایم  وارد این سازمان شدم  و فعالیتم را از سرگرفتم  . درآن ایام  شهدای بزرگواری مثل  آیت الله دکتر بهشتی ، و دکتر فیاض بخش مسئول شده بودند که  زمینه هایی را برای ایجاد فعالیتهای فرهنگی در حوزه ی ادبیات کودکان ونوجوانان  فراهم کنند . توجه به این مسئله آن هم در سال های اولیه انقلاب عمق اندیشه ودقت نظر این شهیدان بزرگوار را می رساند. مجموعه ی پیگیری های شهید کتر فیاض بخش به آنجا منتهی شد که هسته ی بررسی کتاب کودک ونوجوان در امور تربیتی شکل  گرفت  و بنده  در اداره کل آمو زش وپرورش استان تهران باحضور چندبزرگواردیگر شورای فرهنگی ترویج کتاب وکتابخوانی را تشکیل دادیم   و البته  در کنار این، در دهه شصت  مسئول واحد کتاب  آموزش وپرورش منطقه ی 4 شهر تهران  هم بودم و از همان دوران بود که کار کودک ونوجوان برایم جدی شدو تا به حال هم ادامه پیدا کرده است.

برای ما کمی از فعالیتهای آن روزهایتان در آن گروه  فرهنگی  صحبت کنید ؟

 

این گروه بانی  کارهای بزرگی در حوزه ی ادبیات کودک ونوجوان شد که به عنوان مثال  می توانم از  برگزاری دوره های آموزشی ،  آشنا کردن معلمان ومربیان مستعد با نقد وبرسی کتاب کودکان ونوجوانان ، تشکیل آرشیوهای تخصصی کتاب کودک  ، تدوین وانتشار فهرست های ماهیانه وسالیانه ی کتاب های مناسب کودکان برای اولیا ودانش آموزان  ، مسبقات کشوری کتاب خوانی  و اردوهای دانش آموزی  شعر وقصه وجشنواره های بزرگ  فرهنگی –هنری  و بسیاری  ازکارهای پژوهشی دیگر که  محصول کار این جمع کوچک بود .به طور کلی  محور اصلی تمام برنامه ها یمان ادبیات کودک ونوجوان  واجرای برنامه های پژوهشی در این حوزه بود.

 

کار فرهنگی -هنری را با چه رشته ای شروع کردید؟

من کار هنری را ابتدا با موسیقی شروع کردم . اما به خاطر علاقه زیادم به ادبیات ، در  این حوزه مستقر شدم البته مدتی هم  به فعالیت های  نمایشی وتاترهای  صحنه ای هم کشیده شدم وکارهای  بازی گری  ونمایش نامه نویسی وکارگردانی را هم در این حوزه تجربه کردم .  پس از علایق شخصی ، فکر می کنم کار معلمی ودغدغه های تربیتی ونقایص وکاستی هایی که در ساختار آموزش وپرورش  وجود داشت  سبب شد به طور جدی در قلمرو ادبیات کودک و نوجوان خودم را خلاصه کنم وبیش از هرچیز به آن فکر کنم  .

 

 

فعالیتهای نوشتاری شما برای کودک ونوجوان  در زمینه های مختلفی مثل نقد وپژوهش ،کارشناسی و نویسندگی داستان بوده است ،دغدغه اصلی شما در نوشتن،

کدام یک از این مقوله هاست ؟

 

 نوشته های چاپ شده من درنشریات  اگر چه بیشتر در قالب پژوهش در قلمرو ادبیات کودک و نوجوان  بوده است  ، ولی من خودم را  ذاتا داستان نویس  می دانم  . تا آنجایی که به یاددارم اولین نوشته ام به صورت داستان بود که در جلسات داستان حوزه ی هنری  خواندم  و اولین اثر داستانی من که برای نوجوانان  منتشر شد ، داستانی بودبه  نام « شوق دیدار» که در دهه ی شصت در یکی از نشریات کودک  منتشر شد . بعد از آن افسانه ی« باغ آرزوها» از من به چاپ رسید که آ نرا برای  کودکن نوشته بودم  و قصه های دیگر ی مثل : سفر قندهار ، عاشیق محمد ، انار خاتون ودیگر کارهایی که در همان سال ها منتشر شد .

 

ولی کارهای پژوهشی شما پرررنگتر از داستان نویسی اتان هست این را قبول دارید؟

واقعیتش خیلی دوست داشتم بیشترداستان بنویسم اما  شرایط اجتماعی ، ضرورت ها ونیاز های پنهان جامعه فرهنگی   همواره من را به وادی های خواسته وگاه ناخواسته  می کشاند . این نیازمندی ها  و احساس وظیفه سبب شده است تا من کمتر به قلمرو داستان وشعر وارد شوم  و برای همین بیشتر رویکرد من به ادبیات وبخصوص ادبیات کودکان ، ماهیت پژوهشی داشته است .

 

در سالهای اخیر بیشتر از هرنویسنده دیگری  در کتاب های چاپ شده اتان  به زندگی اسطوره ها و پهلوان های قدیم ایران پرداخته اید در این مورد چه صحبتی دارید؟

 

داستان های پهلوانی واساطیر ریشه در کودکی های من دارد . دغدغه توجه به سنت هایی که بخش زیادی  از فرهنگ کهن وهویت ایرانی واسلامی ما به آن وابسته است و متاسفانه دارد از یادها می رود ، از جمله دلمشغولی های من  است که من را به سمت تحقیق در این زمینه و نوشتن داستان های پهلوانی سوق  می دهد.

گویا این دغدغه  برایتان     بسیار مهم و  جدی است ؟

مسئله ی مهم این است که چند سنت کهن وهزار ساله را می توانید نام ببرید که خود را تا پشت دیوار های عصر مدرن رسانده باشند ؟  سنت پهلوانی وفرهنگ زورخانه  ، بنا به تحقیق ، تنها سنت کهنی است  که به یک تعبیر بیش از هزار سال قدمت دارد . تنها سنتی که  به  عصر ماشینی  ما راه یافته وهنوز در دنیای ما زنده است  همین سنت پهلوانی ما ایرانی هاست.

هنوز فرهنگ  پهلوانی در سنت های اجتماعی ما زنده است وحیات دارد . هنوز مصداق ومفهوم پهلوان  و رفتار پهلوانی وسنت جوانمردی در جامعه ی ما وجود دارد  . آنهایی که کمی در این وادی تحقیق کرده یا تجربیاتی  داشته اند   ، می دانند  اگر نگاهی به تاریخ بیاندازیم  و  حدود پنجاه  تا شصت سال به عقب برگردیم  ، می توانیم  نمونه  بارز وبسیار اصیل آن را عینا  مشاهده کنیم  . یعنی هنوز در جامعه ی ما پیر مردانی هستند که  از شصت، تا هفتاد سال پیش ، کاملا مصداق ها و رفتار ها ونمونه های سنت پهلوانی را باچشم خود دیده اند و تجربه کرده اند . چنین  چیزی در دنیا مثل ومانند ندارد . از همه ی اینها مهمتر اینکه ، بخش عظیمی از فرهنگ  ، سنن ورفتار های اجتماعی  ما  که در پیشینه  ادبیات مکتوب وشفاهی  گذشته ی ما به وفور وجود دارد ، همین بخش از فرهنگ ورفتا رهای انسانی است  که ما آن را با نام  فرهنگ پهلوانی می شناسیم .

 

نوجوانان امروز که در دنیای مدرنیته زندگی می کنند چقدر به آشنا شدن با  این فرهنگ نیاز دارند؟

 

دوره نوجوانی ، دوره ای است که روحیه سلحشوری و دلاوری در نوجوانان معنا پیدا می کند وتاثیر عظیمی در شکل گیری شخصیت مستقل نوجوانان  دارد ومفاهیمی مثل  عزت نفس وپایمردی را  در آنان تقویت می کند  . قصه های پهلوانی  ، رفتار انسانی خاصی را به ما نشان می دهد  که امروز بیش از هرچیز وبیشتر از هر زمان دیگری  نوجوانان ما به آنها نیاز دارند .

 

نوجوانان در این دوره سنی به الگوی حماسی وپهلوانی نیاز دارند . فقدان این الگو در فرهنگ خودی سبب گرایش آنان به فرهنگ بیگانه ونمونه های غیر اصیل می شود و آسیب های اخلاقی وفرهنگی که از این رهگذر دامنگیر نوجوانان ما می شود گاهی جبران ناپذیر است.

ورزش امروز ما  که دغدغه بسیاری از نوجوانان ماست  بیش از هرچیز نیازمند الگو های  اصیل  وزنده است . الگوهایی که درس زندگی به نوجوانان وجوانان ما بدهد .

. این دغدغه ها باعث شد نه بازنویسی بلکه  باز آفرینی داستان های پهلوانی را با جدیت شروع کنم تا بحال    چهار مجلد  از آن برای نوجوانان  منتشر شده  و در حال حاضر چهارده  مجلد دیگر آن  هم در دست انتشار است .

 

به نظر شما در سالهای اخیر مقوله نقد و پژوهش در ادبیات کشور، پیشرفتهایی داشته یا خیر؟

در یک دهه ی اخیر ، ایجاد رشته ی ادبیات کودک در دانشگاه های ما تا سطح کارشناسی ارشد و دوره ی دکتری در دانشگاه شیراز  و دانشگاه شهید بهشتی  وبرخی دیگر از مراکز آموزش عالی و جدی گرفته شدن این  حرکت پژوهشی در ارگان های فرهنگی مثل حوزه ی هنری ، کانون پرورش فکری ، آموزش وپرورش باعث شده  نقد ادبی در کشور  حرکتی رو به رشد داشته  باشد.

برای نوجوانانی که قصد دارند در آینده  منتقد ادبی شوند چه صحبتی دارید؟

راه را از همین دوران کودکی ونوجوانی باید شروع کرد . مربیان ومعلمان  این رشته  در این زمینه  می توانند به نوجوانان کمک کنند . خود آنها نیز با جدی گرفتن مطالعه ومطالعه ی هدفمند واز روی برنامه می توانند به خودشان کمک  کنند . برخی از  استعدادها  تنها برای  تولید کارهای خلاقانه  مناسب است . یعنی بعضی از بچه ها  فقط  ذوق داستان نویسی و یا شاعری دارند . این استعدادها را  باید از راه درست وبا  توجه کافی به «پیش نیاز های پرورشی » که متاسفانه در سیستم های آموزشی ما هرگز به آنها توجه کافی واصولی نمی شود ، برای تولید خلاق آماده کرد . کار نظری و پژوهشی از شاعر وداستان نویس ساخته نیست . کار نظری کرد ن نیازمند ذهنیت پیچیده  و کنجکاوی  است و این را باید مربی ادبی فهیم تشخیص بدهد که  کدام ذهنیت آماده برای خلق  اثری هنرمندانه  است وکدام ذهن پیچدگی لازم را  برای کار نظری  ونقد دارد  و آنها را در همان وادی به حرکت مداوم وادار کند .

به نظر من  کتابخانه های کانون پرورش فکری ومربیان با تجربه شان خیلی می توانند به کودکان ونوجوانان  در این زمینه کمک کنند .

پس به نظر شما علاوه بر خود بچه ها، مربیان آموزشی  هم در این زمینه خیلی تاثیر گذارند؟

نقد ادبی ، اگر توسط مربی ادبی با سابقه  که شناخت کافی از حوزه ی ساختار وزبان  وشیوه های کار با کودکان داشته باشد انجام شود ، بهترین راه برای کسب موفقیت ورشد ادبی است . البته پیش از اینها باید به لذت بردن از ادبیات فکر کرد . تجربه نشان می دهد ، اشخاصی  در حوزه ی نقد ادبی موفق بوده اند که  راه های  مطالعه ،آموزش و لذت بردن از ادبیات را فهمیده اند . قرار هم نیست  که همه نوجوانان در آینده  شاعر ونویسنده ای  موفق بشوند .  یا لا قل در دوران کودکی لازم نیست این اهداف در دستور کار مربی باشد . مربی باید به تامین بهداشت روانی بچه ها از راه کتاب خوانی وپرورش  و حس لذت جویی در آنها فکر کند . اگر موفق بشود چنین بنایی را بگذارد هشتاد درصد راه را طی کرده است !

چقدر با نشریه دوست نوجوانان آشنا هستید؟

با نشریه  دوست از سال های پیش آشنا هستم . در گذشته بیشتر آنها را می خواندم . در دوره ای برای دوست نوجوان آثاری هم  می فرستادم  وبا آنها هم کاری داشتم . به نظرم نشریه مفیدی  برای نو جوانان است .

نشریات کودک ونوجوان امروز را چگونه ارزیابی می کنید؟

به طور کلی فکر می کنم  نشریات ما ، هرگز متناسب با نیاز های واقعی کودک ونوجوان امروز منتشر نمی شوند  وتعداد آنها هم  خیلی کم است . در سال های قبل  تعدد وتنوع بیشتری در این زمینه داشتیم  ولی امروزه متاسفانه  در این بخش ضعیف عمل می کنیم . همین تعداد محدود هم گاهی به جای اینکه به روحیات مخاطبینشان  اهمیت بدهند با  سلیقه گردانندگانشان منتشر می شوند.

ارتباط نوجوانان وکودکان با این نشریات زیاد است یا کم ؟

به نظر من این ارتباط متاسفانه کم  شده است . به عنوان معلمی که در طول سال های کار اداری هرگز از کلاس وکار با کودکان جدا نبوده ام ودر حال حاضر هم که مثلا باز نشسته هستم در جنوب شهر تهران در خیابان رودکی خانه ی فرهنگ کودکی دارم که هر روز در آنجا با بچه ها کار کتاب خوانی انجام می دهم وبرای آنها کلاس شعر وداستان نویسی دارم ، می گویم که ارتباط بچه ها با نشریات مربوط به خودشان به آن حد  ایده آل نرسیده است  . بچه ها متاسفانه خیلی کم کتاب ونشریات خود را می خوانند . دلایل این کم رغبتی خیلی فنی وجدی است که متاسفانه  به نحوه برخورد ما با اینها  برمی گردد که خیلی غیر حرفه ای وکلیشه ای است .

شما به عنوان یک فعال فرهنگی کودک ونوجوان ، فکر می کنید تقصیر بچه هاست یا متولیان فرهنگی  کشور؟

خود بچه ها تا اندازه ای تقصییر دارند ، اما سهم نشریات ومعلمان ومربیان یعنی بزرگترها در این میان خیلی بیشتر است . دلیل عمده اش هم از اینجا ناشی می شود که ما در این نشریات بیشتر سلیقه ها وخواسته های خودمان را به بچه ها تحمیل می کنیم وکمتر به رغبت ونیاز آنها توجه داریم . وا قعا، خود شما به عنوان مرکزی که برای بچه ها دارید نشریه ادبی تولید می کنید بگویید چند بار تا به حال توانسته اید ، با شیوه های پژوهشی و واقعی  نه ذهنی وبا شیوه های  مرسومی که همه ما می دانیم ، نیا زهای واقعی بچه ها را بررسی  کرده اید ؟ یعنی فکر نمی کنید اگر می خواهید موفق بشوید ونشریه  ای تولید کنید که مورد توجه نوجوانان قرار بگیرد اول باید نیاز سنجی  و نظر سنجی داشته باشیم  . نیاز های بچه ها هر روز وهر سال تغییر می کند وما با شناختی ذهنی که از کودکی خودمان ومثلا بچه هایمان که ممکن است متعلق به چند نسل قبل باشد  داریم برای مخاطب کودک ونوجوان  غذای فکری تدارک می  بینیم . شاید لازم باشد یک بار به عنوان سر آشپز واقعا از بچه ها در یک همه پرسی و با شیوه ای علمی و واقعی نه از روی فریب بپرسیم ، بچه ها چه غذایی را دوست دارید ؟ ما درتمام کارهایمان متاسفانه همین طور عمل می کنیم . یعنی نه نیاز سنجی می کنیم ونه پس از تدارک دیدن غذا از میهمانانمان سئوال می کنیم که  آیا غذا باب میل شما بود ؟ چرا ؟از کدام غذا بیشتر خوشتان آمد؟

یک خاطره از کتاب و نوجوانی؟

9- خاطره از دوره ی کودکی و نوجوانی  وکتاب کودک، بسیار دارم . من در دوره ی  نوجوانی  به خاطر توجه مادرم تقریبا تمام آثار مربوط به کودکان را خوانده ام . بعد ها هم که معلم شدم ودر کتاب خانه های کودک کار کردم باز هم کارم به طور مداوم  خواندن کتاب های کودک بوده  است. از سال های 1360 تا 1375 که در آرشیو کتاب های کودکان و نوجوانان  کار می کردم  با کتاب هایی آشنا شدم که از سال 1300 به بعد در کشور ما منتشر شده بود و کارم گزارش نویسی ونوشتن نقد بر این کتاب ها بوده  و همین توفیق باعث شد که اکثر این کتاب ها را چند بار  بخوانم  و هنوز هم  بسیاری از آنها را با  اسم نویسنده و تصویر گر وناشر در خاطر دارم . این ها شیرین ترین اوقات عمر من بوده اند که با کتا بهای این گروه سنی  ، همواره کودکی کرده ام .

بهترین کتابی که در نوجوانی خواندید؟

از خواندن داستان شاهزاده وگدا نوشته مارک تواین   وخواندن رمان ایرانی سمک عیار بسیار لذت برده ام  اگر چه سمک عیار  کتاب کودک نبود امامن در کلاس چهارم ابتدایی هر سه جلد آن را خوانده بودم  وبعد ها تبدیل به کتاب بالینی برای  من شد وهنوز هم هر وقت که خسته  می شوم به سراغ آن می روم و دوباره ان را می خوانم.

ادبیات کودک ونوجوان امروز را چگونه می بینید؟

 

ادبیاتی بسیار پر تلاش ورو به رشد ، اما کمتر با برنامه و همراه با هدایت مدبرانه . طبیعتا اگر ما در این زمینه برنامه  ریزی صحییح ومدیریتی  دلسوزانه تر داشته باشیم موفق تر خواهیم بود.

 

ه

  • ---

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی