رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

مجله دوست نوجوانان -اسفندماه 1394

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۳۸ ب.ظ

گفتگو با خانم شهلا انتظاریان  «مترجم کتاب های کودک ونوجوان »

 

ارتباط عاطفی با کتابها


رامین جهان پور

............................................

شهلا انتظاریان متولد 1339 قزوین می باشد ودارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی است.او کار ترجمه برای کودکان ونوجوانان را با نشریات دوچرخه، سلام بچه ها و کتاب ماه کودک ونوجوان شروع کرد وتاکنون توانسته کتاب های متعددی را از ادبیات جهان به زبان فارسی برگرداند که به عنوان  مثال می توان از داستان های« سفرپروانه »و «گربه من دایناسور است» نام برد همچنین    رمان های «پرنده بی آشیان» اثر گلوریا ولان ، «تابستان زاغچه» از  دیوید آلموند و «زنجیره دروغ» نوشته بورل ناید  چند تا از کتاب های  این مترجم برای نوجوانان است که مورد استقبال خوبی  قرارگرفته اند.  انتظاریان در حال حاضر یکی از فعالان شورای کتاب کودک وانجمن نویسندگان کودک ونوجوان است.

 

خانم انتظاریان چطور شد که  مترجم کتاب های  کودک ونوجوان شدید ؟

از کودکی به ادبیات علاقه داشتم. در رشته ریاضی- فیزیک دیپلم گرفتم. رشته ی معماری را شروع کردم. اما آشنایی ام با شورای کتاب کودک مرا به طرف کتاب های کودک و نوجوان کشاند.

اولین کاری که از شما به صورت حرفه ای در نشریه یا  کتاب چاپ شد چه نام داشت  ودر چه تاریخی بود؟

کارهای اولم بیشتر با نشریات مختلف کودک ونوجوان  بود. اولین نوشته من  یک نقد ادبی  بود که درسال 1380 در کتاب ماه کودک و نوجوان  منتشر شد  و فکر می کنم  اولین قصه ای که از من چاپ شددر همان سال  ، در نشریه  دوچرخه  بود  به اسم   بوقلمون خال خالی . ولی اولین کتاب  ترجمه ام  « قول بچه غورباقه» بود که در 1384 انتشارات علمی- فرهنگی آن را منتشر کرد.

آیا یک مترجم ادبیات حتما باید نویسنده یا شاعر خوبی باشد ؟

مسلماً باید قلم خوبی داشته باشد ولی مهم تر از آن اینکه باید کتابخوان حرفه ای باشد.

بهترین کتاب هایی که ترجمه کرده اید و ارتباط حسی بیشتری  با آنها داشتید کدامند؟

بیشتر کارهایم را خودم انتخاب کرده ام و بنابراین ارتباط حسی با اثر داشته ام کهآن را ترجمه  کرده ام. ارتباط عاطفی ام با کتابها  هر کدام به  نحوی بوده، مثلاً در «دختران کابلی» که رمانی برای نوجوانان است  به شدت تحت تاثیر شرایط غم انگیز دختران کشور همسایه قرار گرفتم که با آنها نکات مشترک کم نداریم. هنوز وقتی کتاب اولم « قول بچه قورباغه» را ورق می زنم برایم تازگی دارد. با شخصیت اصلی «تصاویر هالیس وودز»به خوبی همذات پنداری می کنم. از تردیدها و پرسش های فلسفی کتاب « گل» که پارسال چاپ شد و روند تولیدش خیلی طول کشید، خیلی چیزها یاد گرفتم.داستان   «سکه ای از آسمان» با طنزی که برای نوجوانان  دارد، چهره ی بد جنگ دوم جهانی را به نقد می کشد و خیلی از کتاب های دیگر که شاید از حوصله ی شما خارج باشد.

یک نوجوان اگر بخواهد در مسیر ترجمه ادبیات گام بردارد باید چه کارکند که در آینده مترجم موفقی باشد ؟

قبل از هر چیز خواندن و خواندن و خواندن. بالا بردن درک خود از ادبیات فارسی و نثر آن،  چه کلاسیک و چه  مدرن، با خواندن مطالب مختلف ترجمه یا تالیف، می تواند به پیشرفت خود کمک کند . بی شک یاد گرفتن زبان دوم نیز لازم است و پس از آن می توان با مقابله ی اصل کتاب ها و ترجمه های خوب از آنها گام های اول ترجمه را برداشت.

در طول شبانه روز چه قدر کار ترجمه انجام می دهید؟

متاسفانه زیاد کار می کنم. بچه هایم  بزرگ شده اند و وقت آزاد فراوانی دارم. وقتی کاری را شروع می کنم، نمی توانم زمین بگذارم و گاهی  ترجمه هایی که انجام می دهم،  بیش از حد از من انرژی می گیرد.

بهترین کتاب هایی که در کودکی ونوجوانی خواندید و روی  مترجم شدن شما تاثیر گذاشتند کدام کتابها بودند؟

من از نسلی هستم که در کودکی و نوجوانی کتاب زیادی برای خواندن نداشتیم   و مجبور بودم  بیشتر آثار بزرگسال را  بخوانم ، در واقع هر چه که گیرم می آمد مطالعه می کردم . مثلاً رمان  « وداع با اسلحه» ارنست همینگوی  را با ترجمه نجف دریابندری  بارها خوانده ام. اولین باری که این کتاب را خواندم  در تابستانی بود که باید  به کلاس سوم ابتدایی می رفتم.

به نظر شما کار ترجمه سخت تر است یا تالیف ؟

به نظر من نمی شود خیلی  مقایسه کرد و هر یک از اینها  سختی های خودش را دارد. آشنایی با ادبیات کودک و زبان  فارسی لازمه ترجمه کردن وداستان نوشتن است. در ترجمه، انتخاب اثر و ارتباط برقرار کردن با آن خیلی مهم است و در تالیف هم برخورداری از خلاقیت.

 

بیشتر با قلم می نویسید یا با کامپیوتر تایپ می کنید؟

بستگی به متن دارد، گاهی با قلم و بیشتر با کامپیوتر.

وضعیت ترجمه برای کودکان ونوجوانان را در کشور چگونه می بینید؟

در مقایسه با سال های قبل رشد خوبی داشته اما یکی از مشکلات ما عدم توجه کشور به حق کپی رایت است که ترجمه های موازی از یک اثر صورت می گیرد و مشکل مهم دیگر تولید انبوه کتاب ها و ورود مترجمان جوانی که آشنایی لازم با ادبیات فارسی را ندارند.

جدیدترین کارهایتان که تازه چاپ شده و قرار است منتشر شود را نام ببرید؟

«شمال ناکجا» عنوان  یک رمان نوجوانانه  از لیز کسلر نویسنده امریکایی  است که قرار است همچون دو کتاب قبلی من از این نویسنده، «یک سال بدون او» و «جسیکا کجاست»، نشر ایران بان آنها را  منتشر کند.

یک خاطره از نوجوانی برای ما تعریف کنید؟

 

خواهرم دو سال از من بزرگ تر بود. او می توانست عضو کتابخانه ی شهر باشد ولی سن من کمتر بود. او کتاب می گرفت و من هم می خواندم، اما همیشه زودتر از او، و باید منتظر می ماندم تا کتاب را تمام کند و برود یک کتاب دیگر بگیرد. راستش گاهی هم با هم قهر و دعوا داشتیم و شب ها آنقدر صبر می کردم تا خواهرم که اتاقمان مشترک بود، بخوابد و یواشکی کتابش را بردارم و بخوانم. همیشه هول می زدم زودتر تمامش کنم که نکند او کتاب را ببرد و من نخوانده باشم. بعد چه مکافاتی بود صبح بیدار شدن!

یک تعریف از دوره نوجوانی ؟

دوران سرسبزی، شکوفایی، پرسش، سرکشی و ناپختگی!

آخرین جایزه ادبی که دریافت کردید در چه تاریخی و برای کدام کتابتان بود ؟

در زمینه رمان نوجوان «تابستان زاغچه» ودر بخش آثار غیرداستانی  مجموعه ی چهار جلدی «بازی با علم» از  کتاب های برگزیده ی کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان در سال 1391 بودند که مرا برنده جایزه کردند.

 

 

  • ---

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی