مجله دوست نوجوانان -دی 1394
گفتگو با محمد میرکیانی (نویسنده کودک ونوجوان )
نگهبان هویت ملی !
رامین جهان پور
(نسل ما که به بچه های دهه شصتی معروفیم خاطرات خوبی از کتاب های قلعه شاه مال منه ، روز تنهایی من و پنج سنگ این نویسنده داریم. وقتی داشتم با آقای میرکیانی صحبت می کردم ، یاد روزهای نوجوانی ام افتادم که کتاب های اورا از کتابخانه مدرسه می گرفتم ولای کتاب های درسی ام می گذاشتم تا داستانهایی را بخوانم که از زبان یک نوجوان هم سن وسال خودم نقل می شد و می توانستم به راحتی با او همذات پنداری کنم.)
محمد میرکیانی نویسنده کودک ونوجوان متولد 1337 در تهران می باشدو تاکنون بیش از 60 جلد کتاب از او برای این گروه های سنی منتشرشده است.میرکیانی در قالبهای مختلف ادبی قلمش را آزموده و بیشتر کارهایش مورد استقبال ناشرین و مخاطبین قرار گرفته.ا ز بازنویسی داستان های کهن فارسی گرفته تا باز آفرینی داستانهای عامیانه و ضرب المثل های قدیمی ،وهمچنین قصه های واقعی (رئال)که الهام گرفته از خاطرات کودکی و نوجوانی خودش است.مجموعه داستان های «روز تنهایی من» در سال 1365 و« قصه ما مثل شد» در سال 1386 در دودوره، از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب های سال جمهوری اسلامی ایران در بخش کتاب های کودک ونوجوان انتخاب شدند. همچنین سردبیری برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه و مدیریت برنامه های کودک شبکه 2 و جام جم هم از دیگر مسئولیت های ایشان در کنار کار نویسندگی بوده است. از دیگر آثار این نویسنده می توان به کتاب های «افسانه خوشبختی »،«پهلوان حیدر »،«قصه های شب چله» ،«دایی سهراب »و «شیر برفی » اشاره کرد.پای صحبت این نویسنده پرکار کودک ونوجوان نشستیم تا با او وآثارش بیشتر آشنا بشویم.
آقای میرکیانی! از چه سالی وارد فعالیت های ادبی شدید؟
سال 1361 زمانی که 24 سالم بودبعداز گذراندن دوره های نمایشنامه نویسی، و فیلنامه نویسی وارد رادیو شدم و در واحد کودک و نوجوان رادیو به سرپرستی آقای محمدرضا سرشار نویسنده کودک ونوجوان کارم را با نوشتن نمایشنامه های رادیویی و داستان های «قصه ظهر جمعه» که در آن زمان هرهفته از رادیو پخش می شد شروع کردم.
از چه زمانی احساس کردی که به نوشتن علاقه داری ؟
من در نوجوانی کارهای سخت و شعغلهای مختلفی را تجربه کردم.در آن دوران، روزها کار می کردم وشبها درس می خواندم.یکی از کارهایی که در نوجوانی سراغش رفتم کار در چاپخانه ای در خیابان لاله زار نو تهران بود و همان کار باعث شد حروفچینی کردن کتابها را یاد بگیرم واز آنجا که همیشه حروفچینها زودتر از هر خواننده ای کتابها را می خوانند با دنیای پررمز وراز کلمات و واژه ها آشنا شدم. در آن زمان ، دست نوشته ها و کتاب های زیادی را که به چاپخانه می آمد می خواندم وکم کم به نوشتن علاقه پیدا کردم .
یادتان هست اولین کتاب هایی که در آنجا دیدید و خواندید کدامها بودند ؟
بله پیرمردی به چاپخانه ما رفت وآمد می کرد که آقای عطایی نام داشت بعدها فهمیدم که صاحب انتشارات قدیمی عطایی است که در آن زمان کتابهای جیبی و کاهی چاپ می کرد. کتابهای این ناشر را خیلی می خواندم همچنین داستانهای آوای وحش و سپید دندان از جک لندن وبیگانه آلبرکامو را هم در همان چاپخانه دیدم و خواندم.
حالا چرا سراغ نوشتن برای کودک ونوجوان رفتید.؟
بعضی از افراد که فعالیت های هنری می کنند مثل نویسنده ها ،هنرپیشه ها و موسیقی دانها راحت تر می توانند با بچه ها ارتباط برقرارکنند این افراد با زبانی ساده وارد لایه های ذهنی بچه ها می شوند و توانمندی ها وروحیات آنها را درک می کنند وبرای آنها اثر هنری خلق می کنند.من هم فکر می کنم از همان زمانی که شروع کردم به نوشتن علاقه و گرایشم بیشتر به خاطرات کودکی ونوجوانی ام بود.
چه فرقی بین نویسنده بزرگسال و نویسنده کودک ونوجوان هست؟
نویسندگان کودک، عموما ارتباطشان با گذشته قطع نشده است ودر داستانهایشان بیشتر از خاطرات کودکی و نوجوانی اشان الهام می گیرند.من خودم به جز کارهای بازنویسی وداستانهای عامیانه ای که دارم خیلی از داستانهایم را با تاثیر از کودکی خودم نوشته ام. نویسنده های کودک ونوجوان روزگار شیرین کودکی را هنوز در ذهن دارند و به قول معروف با آن دوران زندگی می کنند، اما نویسندگان بزرگسال جدا از اینکه از دایره واژگانی بزرگسالانه تری استفاده می کنند مسائلی هم که درکتابهایشان به آن می پردازند جدی تر و پیچیده تر است.
نویسندگی چه نقشی می تواند در زندگی کودکان ونوجوانان داشته باشد؟
من فکر می کنم بچه هایی که اهل نوشتن و مطالعه هستند بهتر و بیشتر می توانند از زندگی اشان لذت ببرند چون یکی از خصوصیات فرهنگ این است که چگونه زندگی کردن را به آدمها می آموزد. خواندن و نوشتن به انسانها یاد می دهد که به جای زبان خشونت از زبان محبت وعشق استفاده کنیم و کودکانی که زندگی بدون خشونت را تجربه کنند بهتر می توانند با مردم جامعه ارتباط برقرارکنند.
شاید این پرسش برای بچه های نسل جدید ونوجوانهای ما پیش بیابید که آیا جامعه امروزی ما، با گسترش اینترنت و فضاهای مجازی همانطور که به ، دکترومهندس نیاز دارد به نویسنده هم احتیاج دارد؟
نویسنده ها سرمایه های فرهنگی کشورشان هستند واز آنها به عنوان نگهبان هویت ملی کشور ها یاد می شودو باید باشند ، در تمام کشورهای دنیا ، شاعران ونویسندگان و فرهیختگان از جایگاه واعتبار خاصی برخوردارند. کار انسانهای فرهیخته، تولید فکر واندیشه است .ما می توانیم از کشورهای دیگر مهندس و دکتر خارجی وارد کنیم اما هیچوقت نخواهیم توانست نویسنده ای را که برای شناسایی فرهنگ مردم کشورش تلاش می کند را از خارج بیاوریم. مثال دیگری می زنم: ما در کشورمان سرمایه ای اقتصادی داریم به اسم نفت .بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس هم نفت دارند اما می خواهم بپرسم کدام کشور خلیج فارس به جز ایران، اینهمه نویسنده دارد؟
اولین وآخرین کتابی که از شما منتشر شد را نام ببرید وبفرمایید که در حال حاضر کدام یک از آثارتان دردست چاپ است ؟
اولین کتابی که از من چاپ شد مجموعه داستان« قلعه شاه مال منه» نام داشت که شامل سه قصه نوجوانانه از من بود .این کتاب کم حجم در سال 1363 منتشر شد.آخرین کتاب چاپ شده من هم ،تاریخ چاپش به سال 1393 برمی گرددکه« قصه های زمینی برای آدم های زمینی» نام دارد.این کتاب شامل 777 جمله طنز آمیز برای نوجوانان است .در حال حاضرهم یک مجموعه داستان پنج جلد ی در دست چاپ دارم به اسم «همیشه قصه ای هست » که در حال حاضر در انتشارات به نشر دارد مراحل تصویرگری را می گذراند.
به نظر شما کدام یک از کتاب هایتان بیشتر از بقیه مورد توجه مخاطبین قرار گرفته واز آن راضی هستید ؟
کتاب «قصه ما مثل شد» از سال 1386 تا به حال در 500 هزار نسخه تجدید چاپ شده ومن فکر می کنم استقبال از آن بسیار راضی کننده بوده است .
به نظر شما رمز موفقیت این مجموعه داستان عامیانه چه می تواند باشد ؟
وقتی این کتاب را می نوشتم تلاشم این بود که مثل بقیه آثارم نثرش، روان ، نوجوان پسند وقابل فهم باشد ونگاهم هم به قصه ها کلیشه ای وتکراری نباشد اما نکته ای که خیلی از مخاطبین وصاحب نظران درمورد این کتاب به من یادآوری می کردند انتخاب اسم بود.شما می دانیدکه عنوان یک کتاب نقش مهمی در جذب مخاطب دارد. عنوانی که هم تکراری نباشد وهم اینکه برای مخاطبش جذاب و قابل درک باشد.بنابراین من فکر می کنم عنوان این کتاب یکی از فاکتورهای موفقیت این کتاب بود.
خیلی از کارهای داستانی شما را از شبکه های تلوزیونی دیده ایم که تبدیل به فیلم وانمیشن شده .بیشتر از کدام کتابهایتان برای فیلم شدن استفاده کرده اید؟
روی هم رفته تعداد 200 تا از قصه هایم تبدیل به فیلم های انمیشن، سریال وفیلمهای داستانی برای کودکان ونوجوانان شده که اکثر آنها از کتابهای «شاید فردا نباشه » ،«حکایت های کمال » ،«شبهای شیرین » «روزی بود وروزی نبود» و «قطار سنگی » انتخاب شده اند.
یک خاطره از دوران نوجوانی اتان برای ما تعریف کنید؟
یادم هست زمان نوجوانی وقتی توی چاپخانه کارمی کردم مسابقات بوکس جهان داشت از رادیوی قدیمی چاپخانه پخش می شد.ساعت 6 صبح بود وهواهنوز روشن نشده بود. مسابقه بین دو بوکسور معروف آن روزهای جهان به نام های محمدعلی کلی و جو فریزر بود آن روز آن مسابقه همزمان از تلوزیون ایران هم داشت پخش می شد. من خیلی دوست داشتم محمدعلی کلی آن بازی را ببرد ولی محمدعلی کلی آخر مسابقه شکست خورد ومن خیلی غمگین شدم .آن روزراهیچوقت فراموش نمی کنم.
شما به عنوان کسی که دوره ای سردبیر مجله سوره نوجوانان بودید و خیلی از داستانهایتان هم در نشریات نوجوانان چاپ شده چه پیشنهادی برای بهبود کیفییت نشریات امروز کودک ونوجوان دارید؟
به نظر من نشریات حالای ما که برای کودک ونوجوان منتشر می شوند هنوز آن بافت کلیشه ای و تکراری اشان را حفظ کرده اند در صورتی که سلیقه بچه های امروز خیلی با گذشته فرق کرده است .من فکر می کنم وقتش رسیده که یک تحول اساسی در نشریاتی که کشکول وار منتشر می شوند صورت گیرد. رسم است که نشریات فرهنگی ما از همه رشته های هنری و ادبی مثل داستان، شعر، ادبیات کهن، عکاسی، نقاشی و...در نشریه اشان استفاده می کننداما به نظرمن اگر هر نشریه ای مختص یک رشته هنری برای بچه ها منتشر شود بهتر جواب می دهد.مثلا داستان در یک نشریه مستقل منتشرشود، عکس در نشریه ای دیگر و نمایشنامه در مجله ای دیگر ،اینطوری مخاطبان رشته های هنری، بهتر مجله های دلخواهشان را پیدا می کنند . این کار درنشریات بزرگسال ما انجام شده ولی نشریات کودک هنوزمثل قدیمها چاپ می شوند و اگر نشریات ما مشکل بودجه دارندوازپس این کار برنمی آیند می توانند نشریاتشان را به صورت ویژه نامه منتشر کنند و هر شماره از نشریه ر ا به یک رشته هنری یا ادبی اختصاص بدهند یابه صورت ویژه نامه به معرفی آثار شاعران ونویسندگان وهنرمندانی که برای کودک ونوجوان فعالیت می کنند بپردازند.من فکر می کنم اینطوری بهتر می توانند مخاطبانشان را جذب کنند.
- ۹۴/۱۱/۰۴