گفتگو با کتابفروش منطقه 22
1394/01/18
دلبستگیهای یک اهلکتاب به شهرک لاله
نویسنده: رامین جهانپور
1394/01/18 سه شنبه
تا سال ۱۳۷۷ هیچ مغازه کتابفروشیای در شهرک لاله وجود نداشت و مردم منطقه برای خرید کتاب و لوازمالتحریرشان باید به محلههای اطراف یا مرکز شهر مراجعه میکردند.
1394/01/18
در همان سال بود که کتابفروشی رضا در حوالی میدان
لاله راهاندازی شد و از آن روز تاکنون میزبان دانشآموزها و دانشجویانی است که
خاطرات زیادی از خرید کتاب و نوشتافزار از این فروشگاه دارند. رضا زندی متولد
۱۳۵۴ در محله شهید ستاری تهران است که بیشتر جوانی خود را درمنطقه ما گذرانده و
دلبستگی زیادی هم به شهرک لاله و ساکنانش دارد. این بار پای صحبتهای این کتابفروش
هممحلهای که حدود ۱۶ سال است در منطقه ما مغازه دارد نشستیم. او که مثل خیلی
دیگر از کتابفروشیها بهخاطر کمرمق شدن بازار کتاب، مغازه کتابفروشیاش را تبدیل
به لوازمالتحریرفروشی کرده تا امورات زندگیاش را بگذراند.
شغل تصادفی
اواخر دهه 70 بود که مجوز این مغازه را به اسم کتابفروشی گرفتم. آن روزها تازه
خدمت سربازیام تمام شده بود و دنبال کار بودم. یکی از آشنایان ما که در محله جنتآباد
کتابفروشی داشت مرا تشویق کرد که دنبال این شغل بروم، میگفت شغل بیدردسر وترو
تمیزی است و اسمش هم خوب است چون بیشتر با افراد تحصیلکرده و فرهنگی سروکار داری.
من هم قبول کردم و از آن روز به بعد شدم کتابفروش. البته آن روزها بازار خرید و
فروش کتاب هنوز داغ بود و تعداد کتابهای داخل مغازهام هم بیشتر از لوازمالتحریرم
چون مردم، خصوصاً محصلها از کتابهای داستان و رمان استقبال میکردند و من مشتریهای
خاصی در این منطقه داشتم که پیگیر کتابهای جدید بازار بودند.
یواش یواش با گذر زمان و تغییر نسل و پیدایش وسایل ارتباطجمعی الکترونیک، بازار
کتاب رونق خود را از دست داد و من مجبور شدم برای گذران زندگی و سرپا ماندن مغازهام،
روی فروش نوشتافزار حساب باز کنم. ذائقه مردم در انتخاب کتاب هم عوض شد و الان
بیشتر کسانی که از من کتاب میخرند یا تقاضای کتاب شعر دارند یا کتابهای پزشکی و
سلامتی. گاهی هم بعضی از افراد میآیند و کتابی را میگیرند تا پس از کادو کردن به
کسی هدیه بدهند. نسل جدید خیلی کتاب نمیخرد چون رقیبهای زیادی مثل موبایل و تبلت
و وسایل رایانهای دیگر برای کتاب پیدا شده و به قول معروف تکنولوژی پیشرفت کرده
است. بهخاطر همین میتوانم بگویم که ۸۰درصد از وسایل داخل مغازهام را لوازم
التحریر تشکیل داده و مابقی هم کتابهای کمک درسی و داستان است.
تغییر شغل ریسک است
امروزه کمتر کسی جرئت میکند روی مغازه کتابفروشی سرمایهگذاری کند. حتی فروش
لوازمالتحریر هم خیلی با استقبال مواجه نمیشود و همین باعث شده خیلی از همصنفهایم
تغییر شغل بدهند، خصوصاً آنهایی که مغازه اجارهای دارند. به هرحال باید دخل ما
کتابفروشها با خرجمان بخواند. از طرفی هزینه اجاره مغازه هم واقعاً بالا رفته؛
البته خدا را شکر، من از بابت اجاره دغدغهای ندارم زیرا مغازهام متعلق به پدرم
است. گاهی وقتها هم شده که همسرم به من توصیه کرده تغییر شغل بدهم اما من معتقدم
یکشبه نمیشود شغل جدید دست و پا کرد چون تا آدم بخواهد در یک شغل تجربه کسب کند
و به قول معروف جا بیفتد زمان میبرد. من اگر الان بخواهم این شغل را پس از ۱۶ سال
کنار بگذارم و مثلاً میوهفروشی باز کنم در واقع ریسک بزرگی کردهام. از کجا معلوم
وضعیتم خیلی بدتر از حالا نشود! چون در این زمینه هیچ شناخت و تجربهای ندارم و از
طرفی اینقدر در بازار دست زیاد شده که احتمال ضرر خیلی زیادتر از سود است.
دلبستگی به شهرک لاله
یک دختر 6 ساله دارم و یک پسرکوچک 9 ماهه. دیپلمم هم فنی است. هر روز صبح ساعت ۷
صبح قبل از باز شدن مدارس، مغازهام را باز میکنم. وضعیت کاسبی هم بد نیست اما
بیشترفروش ما، در ماههای تحصیلی است و تابستانها کاسبی خیلی رونق ندارد. ۱۶ سال
است که هر روز صبح از محله خودمان در محله شهید ستاری به شهرک لاله میآیم. اینجا
را بیشتر از محله خودمان دوست دارم چون به حال و هوای اینجا عادت کردهام. تأسیس
پارکهای بزرگ و جدید مثل بوستان جوانمردان و دریاچه خلیج فارس، همچنین کوچهها و
خیابانهای مدرنی که در این محدوده ساخته شده زندگی را در اینجا لذتبخشتر کرده
است. از سوی دیگر دردسرهای آلودگی هوا و ترافیک و کمبود مکان برای پارک اتومبیل از
محلههای دیگر تهران کمتر است و همه اینها منطقه ۲۲ را از سایر مناطق تهران متمایز
کرده است.
عادت کتاب هنوز در خانهها هست
محمد زاهدی ۳۹ ساله ساکن شهرک لاله که بهعنوان مشتری وارد مغازه شده در مورد رضا
زندی میگوید: «مشتری ثابت وی هستم و جز برخورد خوب چیزی از ایشان ندیدم. من همیشه
برای خرید لوازمالتحریر و کتابهای کمک درسی بچههایم به این مغازه میآیم. او
درمورد کمرنگ شدن کتاب در کتابفروشیها میگوید: «من فکر میکنم موبایل و اینترنت
و شبکههای متعدد تلویزیونی جای کتاب را گرفتهاند هرچند مفید بودن آنها به اندازه
کتاب نیست. الان ازکودک تا بزرگسال و حتی افراد مسن هم راحت در پارکها مینشینند
و از موبایل برای سرگرمی و اوقات فراغتشان استفاده میکنند و اینترنت منبع خوبی
برای دریافت پرسشها از کتابهای درسی شده و تا حدودی جوابگوی محصلها و دانشآموزها
است. اما با این حال کتاب هنوز از خانوادههایی مثل خانواده ما دور نشده و همسرم
هرسال بچهها را به نمایشگاه بینالمللی کتاب میبرد و کتاب همچنان در سبد اصلی
خرید خانواده جا دارد.»
الگویی در کاسبی
حمیدرضا پیشقدم متولد ۱۳۶۰ که ساکن محله گلستان است در همسایگی این کتابفروشی مغازه موبایلفروشی دارد. او درباره آقای زندی میگوید: «10 سال است که در مجتمع تجاری گلستان واقع درشهرک لاله با هم همسایه هستیم و در این مدت من از کسی نشنیدم که از آقای زندی بدی دیده باشد یا خدای نکرده با وی دچار مشکل شده باشد. آقای زندی در برخوردهایش چه با مشتریها و چه با همسایههای مغازهدار، بسیار مؤدب و محترمانه برخورد میکند و با این ویژگی بین اکثر اهالی محبوب است. از طرفی هم فرد آرامی است و به ندرت عصبانی میشود. من که چند سالی از ایشان کوچک ترم همیشه سعی کردهام در برخورد با مشتریها و نوع مغازهداری و کاسبی از وی الگو بگیرم.
- ۹۴/۰۱/۳۱