دوست نوجوان- بهمن 1393
گفتگوبا شهرام اقبال زاده منتقد ،مترجم وویراستارادبیات کودک ونوجوان
.................................................
گفتگو از :رامین جهان پور
شهرام اقبال زاده چهره نام آشنای ادبیات کودک ونوجوان متولد سال 1333درکرمانشاه وفارغ التحصیل کارشناسی ادبیات انگلیسی ازدانشگاه تهران می باشد. اقبال زاده فعالیت حرفه ای اش را ازدهه 1360 با تر جمه ونوشتن مقالات ادبی وپژوهشی با نشریات مختلف آغازکرد وتا کنون نوشته ها ومقالات متعددی ازایشان درزمینه نقد وترجمه در نشریات ایران به چاپ رسیده است .علاوه براین ، تعداد بی شماری ازکتب ترجمه کودک ونوجوان در یک دهه اخیر که ازمترجمان مختلف ایرانی منتشرشده،زیر نظر ایشان تدوین وویراستاری شده است .عضویت در خانه ترجمه کودک ونوجوان ،وهیات مدیره انجمن نویسندگان کودک ونوجوان وکارشناسی در آثارترجمه کانون پرورشی فکری کودک ونوجوان ازدیگر فعالیت های ادبی این مترجم تواناست .ازجمله نشریات تخصصی ادبیات که با آنها همکاری بلند مدتی داشته می توان به نشریات« کتاب ماه کودک ونوجوان»،« پژوهشنامه ادبیات کودک ونوجوان»، «جهان کتاب» و «فرهنگ ومردم » اشاره کرد .چند تا از کتاب های منتشر شده ودر دست انتشار شهرام اقبال زاده در زمینه ترجمه وتالیف عبارتند از :« زندگی مهاتما گاندی »، «نظمی بربی نظمی نوین جهانی» ،«چگونه رمان خود را بازنگری وویرایش کنیم »،و«ترجمه برای کودکان ».
شرح حال
تحصیلات ابتدایی خودم را در شهر کرمانشاه گذراندم ودر سال1346 به تهران آمدم.درتهران هم به دانشگاه رفتم وبه تجصیل دررشته ادبیات انگلیسی پرداختم وپس از فارغ التحصیل شدن در دهه 1360 بود که همکاری ام را با مطبوعات کودک ونوجوان شروع کردم . زمانی که در کرمانشاه دوران دبستان را می خواندم معلم خوش ذوقی داشتیم به اسم آقای شکرچیان ،یک روز،سرزنگ انشا روبه ما کرد وگفت: بچه ها قرارنیست همیشه فقط بنویسیم علم بهتر است یا ثروت یا فقط ازبهار یا در مورد مادر بنویسید وسر کلاس بخوانید بیاییم قدری ازکلیشه ها فاصله بگیریم وبه جای انشاء داستان بنویسیم . جلسه بعد من که خیلی تحت تاثیر حرف های آن معلم خوش ذوق قرار گرفتم داستانی نوشتم وسر کلاس انشا ءخواندم و تشویق هم شدم. اما هیچوقت داستان نویسی را به صورت جدی دنبال نکردم. ضمنا درزمان دبیرستان ودانشگاه به ادبیات ایران وجهان خیلی علاقه داشتم واگر چیزی هم می نوشتم برای چاپ جایی نمی دادم و پیش خودم نگه می داشتم .بعدها متن های انگلیسی را که در مورد نقد وپژوهش بدستم می رسید ومطالعه اشان می کردم باعث شد قلم بدست بگیرم وخودم را درزمینه نقد وترجمه محک بزنم که کم کم اینکاربرایم تبدیل به حرفه شد وهنوزادامه دارد.
در تالیف حرفه ای نشدیم
ما درزمینه تالیف کتاب های کودک ونوجوان ازکشورهای خارجی خصوصا غربی خیلی جوانتریم درواقع ادبیات کودک ونوجوان ما در حال پویایی است . دلیل اینکه خارجی ها در این زمینه ازما جلوترند حرفه ای بودن آنهاست . متاسفانه بخش فرهنگ وادب ما برای مولفان ومترجمان کشوردرآمدزا نیست و در واقع نویسنده حرفه ای کم داریم . چون ادبیات ما هنوز تمام وکمال حرفه ای نشده است و در واقع عاملی که باعث شده دوستان دراین مسیر قراربگیرند بیشتر ذوق است وعلاقه .واگرهم به چشم منبع در آمد بخواهیم به آن نگاه کنیم شغل دوم وسوم محسوب می شود. بااین تفاصیل نویسندگان ومترجمانی که در طول روزتمام وقت بخواهند در کشور ما به حرفه نوشتن بپردازند وکار دیگری نداشته باشند از تعدادانگشت های یک دست تجاوز نمی کند . البته اینها دلیل بر بی کیفیت بودن آثار ونداشتن استعداد نویسندگان وشاعران ایرانی نیست. ادبیات کودک ما در حال حاضر جزکشورهای پیشرودر این زمینه است وما در این زمینه در حال متحول شدن هستیم ،نمونه بارز این ادعا هم دوتن ازنویسندگان خوب ما در این حیطه هستن که توانستند در چند سال اخیر به مرحله نهایی نهایی معتبرترین جوایز ادبی کودک ونوجوان جهان راه پیدا کنند منظورم هوشنگ مرا دی کرمانی واحمدرضا احمدی است .ما باید با تلاش و برنامه ریزی های صحیحی که زیرنظرافراد اهل فن می باشد فرهیختگان کشورمان را با بودجه های فرهنگی ، به سمت حرفه ای شدن سوق بدهیم.
جهانی شدن ادبیات ما
شاید برای خیلی ها این سئوال پیش بیاید که چرا اینقدر که در کشورما کتابهای خارجی برای کودک ونوجوان ترجمه می شود ، آثار شاعران ونویسندگان ایرانی به زبانهای خارجی برنمی گردد ،یکی ازمشکلات جهانی نشدن ادبیات معاصر ما خصوصا درزمینه کودک ونوجوان زبان فارسی ماست که جهانی نشده است .ما به جزدرکشورهای افغانستان، تاجیکستان وبخشی از ترکمنستان کشورهای فارسی زبان نداریم تا زبانمان را بشناسند وادبیات نوشتاری ما را در سرزمینشان گسترش بدهند . ما باید اول ادبیاتمان را به کشورهای همسایه معرفی کنیم بعد به سراغ کشورهای اروپایی برویم .در واقع می خواهم بگویم که مترجمانی که ادبیات کودک ما را بشناسند در جهان کم هستند ،هر چند ما نباید به امید انها بنشینیم. ما اگر در داخل کشور خودمان ، یک هیات ادبی برای شناساندن آثار مکتوب به دیگر سرزمینها تشکیل بدهیم به شناساندن ادبیات کشوربه آن سوی مرزها کمک زیادی کرده ایم .واین میسر نیست مگر با حمایت مسئولین فرهنگی کشور .به عنوان مثال چند سال پیش کتاب «کوه مرا صدازد» محمدرضا بایرامی به صورت اتفاقی به دست خانم ثریا قزل باش (مترجم کودکان ) افتاد ایشان که ازکلیت کتاب خوشش آمده بود آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرد وبعدبه یک ناشرسپرد ناشر هم آن را در جشنواره ای که مربوط به کشور سوئیس بود شرکت داد وهمه ماشاهد بودیم که آن کتاب دوجایزه مهم ادبیات را در جهان کسب کرد .ما باید یک برنامه ریزی راهبردی برای معرفی داستانهایمان به خارج از کشور داشته باشیم .ما به جز کتاب های این عزیزانی که اسم بردم آثاربرجسته دیگری هم داریم که قابلیت جهانی شدن دارند ما باید فولکور وفرهنگ بومی مان را به بچه های دنیا بشناسانیم . مثلا در زمینه ادبیات کودک کارهای خانم سوسن طاقدیس ودیگر نویسندگانمان را داریم که بسیار ماندگارند ، همچنین در زمینه نوجوان، فریدون عموزاده خلیلی ، جمشید خانیان ،فریبا کلهر وخیلی های دیگر آثار قابل توجه ای داشته اند ، ازنویسندگان جوانترهم می توانم به آرمان آرین اشاره کنم که درسالهای اخیر خیلی خوش درخشیده ودر زمینه رمان نوجوان بسیار موفق عمل کرده است .
وضعیت ترجمه کودک ونوجوان
زنده یاد حسین ابراهیمی الوند مترجم خوب کودک ونوجوان نقطه عطفی در تاریخ ترجمه کتابهابی کودک ونوجوان محسوب می شوند.او با تاسیس خانه ترجمه در ایران این حرفه را از پراکندگی خارج کرد ونسل جدیدی ازمترجمان ادبی را به جامعه ادبی کودک ونوجوان کشور معرفی کرد.من بارها در صحبتهایم گفته ام که نهضت نوین ترجمه کودک ونوجوان در ایران با خانه ترجمه آغازشد که بانی اش آقای الوند بود .من وبقیه دوستانم مترجمم، که در این مکان فعالیت داشتیم ، قصدمان این بود که کودکان ونوجوانانمان را با ادبیات جهان آشنا کنیم ازکشورهای همسایه گرفته تا کشورها وملیت های دور، اما افسوس که این حرکت ناتمام ماند در واقع ترجمه کتاب کودک تازه داشت پا می گرفت که پس ازفوت ایشان تعطیل شد. ما اگرمی خواهیم کارهای به روزدنیا را در کشوربه دانش آموزانمان معرفی کنیم احتیاج به یک حرکت خلاقانه وکار آمد مثل حرکت این مترجم عزیز در کشورمان داریم تا به نتیجه برسیم.درواقع خانه ترجمه یکی از نهاد هایی بود که می توانست علاوه بر ترجمه آثار خارجی در کشور کارهای نویسندگان ما را هم به دنیا بشناساند.شخصا هرکاری که از دستم بیاید در این زمینه کوتاهی نخواهم کرد و امیدوارم که روزی برسد تا به یاری مترجمین متعهد کشورحرکت الوند را ادامه بدهیم که این خود یاری مسئولین فرهنگی کشوررا می طلبد.
کتاب هایی که در نوجوانی خواندم
در زمان نوجوانی کتابهای زیادی خواندم که برخی ازآنها پس ازگذشت سالها هنوزدر ذهنم ماندگارند .به عنوان نمونه می توانم از شازده کوچولونوشته اگزوزپری با ترجمه محمد قاضی اسم ببرم همچنین رمان ناطوردشت نوشته سلینجر هم از دیگر کتابهای تا ثیر گذار زندگی من بود . یادم هست در صندوقچه چوبی پدرم زمانی که 13 سال بیشتر نداشتم دوکتاب ترجمه پیداکردم که اولی در مورد زندگی سقراط حکیم بود وبعدی هم کتابی بود که به زندگی حضرت علی (ع)پرداخته بود.این دوکتاب را با ولع خواندم وبسیار ازآنها لذت بردم .بعدها در نوجوانی با شعرهای فروغ وسهراب سپهری هم آشناشدم وهمه اینها در دست به قلم شدنم بی تاثیر نبودند.همچنین ازجوانی با آثار مترجمانی در کشورمان آشنا شدم که همیشه درزمینه ترجمه برای من قابل احترامند واز کتاب های آنهاخاطرات بسیاری دارم مثل :م .ب آذین ، نجف دریابندری وسید حسن حسینی.
فعالیتهای قلمی دیروزوامروز
عضو هیات تحریریه نشریه تخصصی کتاب ماه کودک ونوجوان ونوجوان بودم وبه طور مستمر درآنجا مقالات ادبی ام به صورت تالیف وترجمه چاپ می شد .همچنین ستونهایی در نشریات داشتم به نام کارگاه ویرایش، که نوجونها را با روشهای صحیح ویراستاری آشنا میکردم در حال حاضرهم دبیر بخش ادبی انتشارات قطره هستم همچنین سرپرستی پروژه رمان نوجوان را در انتشارات محراب قلم به من سپرده اند که در حال جمع آوری وبررسی آثار هستیم. ازمقاله هایی که از من در نشریات چاپ شده ومی توانم به آنها اشاره کنم عبارتند از:« نگاهی به رمان های برگزیده جایزه مهرگان »و«فضیلت یک هنرمند » همچنین اخیرا کتابی ازمن و خانم اکرم پدرام نیا به صورت مشترک در انتشارات قطره تالیف شده که اسمش هست« روان شناسی خواندن وترویج کتابخوانی »همچنین تالیف وتدوین کتاب نقدی بر 40 کتاب ازطرح رمان کودک ونوجوان امروزکانون هم قرار است ازمن توسط این انتشارات به بازار کتاب بیاید.
چند مترجم خوب
ازجوانی با آثار مترجمانی در کشورمان آشنا شدم که همیشه دراین زمینه برای من قابل احترامند واز کتاب های آنهاخاطرات بسیاری دارم مثل م. ب. آذین ، نجف دریابندری وسید حسن حسینی ازجدیدیها هم کارهای آقای هیرمندی واحمد پوری را خصوصا در زمینه شعر بسیار دوست دارم و خواندن آنها را به نوجوانانمان توصیه می کنم .
سخنی با متر جمان جوان
در حال حاضر نسبت به سالها قبل تعداد مترجمان ما در زمینه ادبیات کودک ونوجوان بیشتر شده وجای امیدواری ا ست .صحبت من با علاقه مندان به کار ترجمه این است . شناسایی ومطالعه ادبیات که من کشور خودمان همچنین آ ثاربرجسته دنیا مثل مجموعه داستانها، رمانها واشعار خارجی خصوصا آثار کلاسیک می تواند کمک زیادی به پیشرفت کار های آنها بکند ،من پیشنهادم این است که اگراثر ترجمه شده ای را می خوانند سعی کنند متن اصلی آن را هم پیدا کرده وبا آن مقایسه کنند. همچنین مقاله های نقدی که در نشریات ادبی و تخصصی در مورد برخی از آثار ترجمه در کشور منتشرشده هم در پیشبرد فعالیتهای آنها موثر است .
- ۹۳/۱۱/۲۸