رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

نویسنده و روزنامه نگار

رامین جهان پور

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

نشریه ولایت قزوین-گفتگوباحسن لطفی

شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۵۲ ب.ظ

 

سامانه پیام کوتاه

 

http://velaiatnews.com/media/Image/tabligh/velayat.gif

http://velaiatnews.com/media/Image/kavir.jpg

خرید بلیط چارتری

 


 

داستان‌هایم بوی سینما می‌دهد



http://velaiatnews.com/include/thum.php?/media/Image/news7/3646/8.jpg&w=200&h=200

رامین جهان‌پور



نوشتن داستان یکی از دغدغه‌های همیشگی حسن لطفی بوده که در کنار فیلمسازی و تدریس سینما، به آن پرداخته است. لطفی علاوه‌ بر ساخت چندین فیلم کوتاه داستانی، دو فیلم مستند «پسرک چشم آبی» و«بودن و نبودن» را هم در کارنامه هنری خود دارد که درآن به زندگی دو مولف و روزنامه‌نگار معاصریعنی جواد مجابی و علی دهباشی پرداخته است. همچنین مجموعه داستان «روایت دوم» و «درس‌هایی درباره فیلمنامه‌نویسی» بازنویسی«لیلی ومجنون» نظامی و مجموعه متن‌های ادبی «سبزسرخ» و «هند کشور رنگ‌ها»، هم از دیگر کتاب‌های منتشرشده این نویسنده است. او که متولد 1342 خواف در استان خراسان رضوی است؛ سال‌هاست در قزوین زندگی می‌کند و به آموزش نوجوانان و جوانان علاقه‌مند به داستان‌نویسی و فیلمسازی در قزوین مشغول است. انتشار مجموعه داستان «با خیال‌ها و بی‌خیال‌ها» توسط انتشارات ثالث درآستانه سال جدید، بهانه گفت‌وگوی ما با حسن لطفی شد.

¢ از زمان چاپ مجموعه داستان اول شما «روایت دوم» در سال 1382 تا «با خیال‌ها و بی‌خیال‌ها» مدت زمان زیادی می‌گذرد. این فاصله زمانی بین دو مجموعه به چه چیزی مربوط می‌شود؟ آیا خودتان نمی‌خواستید توی این مدت مجموعه داستانی از شما منتشر شود؟

اگرچه بعد از چاپ اولین مجموعه داستانم تا چاپ این کتاب فاصله زیادی افتاده، اما طی این سال‌ها دست از نوشتن و چاپ کتاب‌های دیگرم برنداشتم. دلیل چاپ نکردن کتاب این بود که هیچ‌کدام از رمان‌ها و داستان‌هایی که می‌نوشتم آثاری نبود که راضی به چاپ کردنش به شکل کتاب باشم. طی این سال‌ها بارها تا مرحله اتمام و چاپ رمان و مجموعه داستان‌هایم پیش رفتم؛ اما در لحظات آخر پشیمان شدم. اما اواسط سال گذشته وقتی داستان‌های کوتاهم را بالا و پایین می‌کردم، دیدم بیشتر از 15 داستان دارم که اگر دیگران بخوانند حس خوبی پیدا می‌کنم. قصدم را با دوست نویسنده‌‌ام محمد حسینی (ویراستار انتشارات ثالث) در میان گذاشتم و کتاب «باخیال‌ها و بی‌خیال‌ها» از طریق نشر ثالث برای مجوز تحویل ارشاد شد و بعد هم به چاپ رسید.

¢ یک کتاب هم درمورد آموزش فیلمنامه‌نویسی دارید که گویا استقبال خوبی از آن شده؟

ـ شاید جالب باشد بدانید وقتی «درس‌هایی درباره فیلمنامه‌نویسی» را برای چاپ به انتشارات ققنوس دادم؛ چندان تمایلی به انتشارش نداشتند. دلیل‌شان هم عدم فروش کتاب‌های سینمایی چاپ شده توسط این انتشارات بود. اما نهایتا این کتاب چاپ شد و خوشبختانه به چاپ چهارم هم رسید.

¢ نوشتن این داستان‌ها که در کتاب جدیدتان آورده‌اید، به چه تاریخی برمی‌گردد یعنی داستان‌ها را کی شروع کردید و درچه تاریخی به پایان رساندید؟

ـ فقط داستان اول کتاب با نام «آب، باد، خاک، آتش» مربوط به دهه 80 است. اولین بار تصمیم داشتم آن را در مجموعه روایت دوم بیاورم اما پشیمان شدم و ماند تا این کتاب بعد از بازنویسی مجدد چاپ شد. بقیه داستان‌ها مال سال‌های 94 و 95 است.

¢ معمولا نویسنده‌ها اسم یکی از داستان‌هایشان را روی مجموعه داستان‌شان می‌گذارند اما شما یک اسم کلی برای این کتاب انتخاب کردید که باعث کنجکاوی مخاطب می‌شود، این انتخاب اسم چقدر هوشمندانه بوده است؟

ـ راستش را بخواهی برای انتخاب داستان و کتاب ارزش زیادی قائلم. به هرصورت اولین کلمه‌ای که مخاطب می‌بیند همین نام است. نام این مجموعه را هم با وسواس انتخاب کردم. شاید به تعبیر شما بتوانیم هوشمندانه بدانیمش. شاید هم... . بگذریم خودم ایجاد کنجکاوی‌اش را در عکس‌العمل تعدادی از مخاطبان کتاب دیدم.

¢ بعضی از خوانندگان آثار شما، حسن لطفی را به‌عنوان یک سینماگر می‌شناسند. این نگاه، هم به نوشتن نقدهای شما در مورد فیلم‌های سینمایی در نشریات هنری مربوط می‌شود و هم به ساختن فیلم‌های کوتاه و مستند شما، می‌خواستم بدانم چقدر سینما در داستان‌هایتان تاثیر گذاشته؟

ـ بنده هم فارغ‌التحصیل سینما از مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی هستم و هم سال‌های زیادی است عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینما و تئاتر ایرانم. با این حساب باید این تاثیر در هر دو نوع دیدنی باشد. یعنی فیلم‌هایم حتی مستندهاش طعم داستان دارد و داستان‌هایم بوی سینما می‌دهد. یادش بخیر زنده‌یاد هوشنگ گلشیری وقتی اولین بار در دفتر مجله کارنامه داستان‌هایم را خواند گفت سینمایی است. این دیدار را در داستان "مثل همیشه" که در مجموعه «روایت دوم» چاپ شده کامل نوشته‌ام. داستان را هم تقدیم به این نویسنده تاثیر‌گذار کرده بودم که در مرحله چاپ به دلایلی تقدیم‌نامه را برداشتم. البته فقط از روی کاغذ، وگرنه این داستان تا همیشه تقدیم به او است.

¢ و از بین سینما و داستان به کدام یک بیشتر گرایش دارید؟

ـ به هردو. من داستان‌نویسی هستم که به سینما علاقه دارد و فیلمسازی هستم که عاشق داستان‌نویسی است.

¢ نظر شما درمورد کارهای جدیدتان در مقایسه با داستان‌های قبلی چیست؟ آیا جهان‌‌بینی شما در زمینه داستان با گذشته فرق کرده یا در مجموعه جدیدتان همان نویسنده روایت دوم هستید؟

ـ گمانم نگرشم به داستان کامل‌تر شده. عنصر تخیل در داستان‌های با‌خیال‌ها و بی‌خیال‌ها حضور قدرتمند‌تری دارد.

¢ در نوشتن بیشتر تحت تاثیر کدام داستان‌نویسان معاصر هستید؟

ـ سال‌ها پیش در دوران دانشجویی داستانی را برای خواندن به جواد مجابی دادم. آن زمان سردبیر مجله دنیای سخن بود. داستان را که خواند گفت تحت تاثیر احمد محمود و هدایت هستی. آقای مجابی بود و نظرش ردخور نداشت. نویسنده داستان که بود. شاعر که بود. منتقد که بود. تیزبین هم بود. زده بود به خال نه‌تنها آن سال‌ها بلکه سال‌های بعد به این دو نویسنده علاقه شدیدی داشتم. هنوز هم فکر می‌کنم «داستان یک شهر» یکی از بهترین رمان‌های ایرانی است. بوف کور هم که جای خودش را دارد. تا اینجای کار باید متوجه شده باشید که آثار احمد محمود را دوست دارم.

¢ اما من با خواندن این مجموعه فکر می‌کردم بعضی از داستان‌های لایه‌دار شما شباهت به نثر گلشیری و محمدرضا صفدری دارد. یعنی سبک نوشتاریتان خطی نیست. البته شاید این نظر شخصی من باشد؟

ـ هوشنگ گلشیری به نظرم آقای نویسندگان ادبیات داستانی است و یکی از بهترین معلمانی است که تا به حال دیده‌ام. داستان‌های محمدرضا صفدری را هم با لذت می‌خوانم. البته هنوز هم معتقدم بهترین کتابش سیاسنبو است. اما اینها به معنای این نیست که باخیال‌ها و بی‌خیال‌ها شبیه نوشته‌های این نویسندگان است. به نظرم داستان‌های با‌خیال‌ها و بی‌خیال‌ها صدای حسن لطفی را دارد. صدایی که بعضی وقت‌ها شبیه هیچ صدایی نیست. توصیه می‌کنم نوع روایت «با چشم بسته» یا کلیت داستان‌های «مار»، «باقلوای ترک»، «عاشق خجالتی»، «وسوسه حوا»، «تکه‌های کیک تولد» و «سر چهارم» را در این کتاب با نگاه مقایسه‌ای، دنبال کنید. گمانم صدا و نگاه حسن لطفی را بیشتر متوجه بشوید. البته لطفا این را به حساب منیت نگذارید. من نمی‌گویم این صدا و نگاه خوب است. این را باید خواننده بگوید. اما صدای شخص من است.

منبع: فرهیختگان آنلاین


 


چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396

 

  • ---

روزنامه فرهیختگان.10 اردیبهشت 96

چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۵۶ ق.ظ

  • ---

کارتهایی که شارژنشدند!

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۷:۴۰ ق.ظ

یادداشت

کارت های اهل قلمی که شارژ نشدند

رامین جهان پور

درست دوروزاز  برگزاری نمایشگاه سی ام کتاب  گذشته بود که خبرگزاری ها اعلام کردند ، طبق اطلاع رسانی سایت اهل قلم  نزدیک به 4000 کارت خرید کتاب نویسندگان وشاعران عضو درسایت اهل قلم به مبلغ 250  هزارتومان شارژ شد .این درحالی است که طبق گفته کارمندان موسسه خانه کتاب ، کارتهای تعداد زیادی از اهالی قلم هنوز شارژ نشده و با وجودی که زمان نمایشگاه به نیمه رسیده هنوز هزاران نویسنده وشاعر کارت کتابهایشان خالی است .سال گذشته بعد از پایان قرارداد بانک صادرات با موسسه خانه کتاب،  بانک شهروارد کارزارکتاب شدودر نمایشگاه بیست ونهم کارتهای خرید جدید با آرم بانک شهرتحویل اهل قلم گردید. امسال هم ظاهرا همان کارتها با همان رمز شارژ شده البته نه برای همه بلکه برای  عده ای از اهل قلم ونکته جالب توجه  این که دراطلاع  رسانی این سایت آمده است آنهایی که کارت خرید یا رمزشان را فراموش کرده اند برای حل مشکلشان ، به باجه های بانک شهر  در نمایشگاه مراجعه کننداما هنوز اعلاکم نکرده اند که درچه تاریخی مابقی کارتهایی که مشکلی ندارندشارژ خواهد شد وعلت این بی نظمی  چه بوده است ؟ سایت اهل قلم یکی از  معدودخدماتش برای اهل قلم همین شارژ سالیانه خرید کتاب بوده که تا این لحظه از پس این وظیفه هم به خوبی برنیامده است.در هرحال   یک هفته از برگزاری  نمایشگاه سی ام در شهرآفتاب تهران گذشته ومابقی نویسندگان وشاعران صاحب کتاب هنوز منتظر شارژ کارتهای خریدشان هستند .

  • ---